دانلود پروژه



اقلیت های زبانی در ایران
اقلیت درلغت به معنایکمبودن»،قسمت کمتر»ودراصطلاح،گروهی ازافراد یک کشور یا یک شهرمیباشند که ازلحاظ دین ومذهب یا نژاد، از اکثریت متمایز باشند» (معین، ۱۳۸۲، ج۱ ،۲۳۶)در ادبیات حقوقی، اقلیت به اجتماعی از شهروندان اطلاق می شود که به واسطه داشتن ویژگی یا ویژگی های خاص از گروه اکثریت متمایز باشد. مطابق تعریف دیگر، اقلیت اجتماعی از افراد است که از حیث فرهنگ، قومیت، زبان، و یا مذهب، هویت متفاوتی را تشکیل می دهند. معمولاً گروه اقلیت در مقایسه با موقعیت خود در کشور محل ست تعریف می شود، ولی ممکن است در یک منطقه ی بسیار بزرگ مانند یک قاره و یا منطقه کوچک مانند یک استان نیز شناسایی شود.

در ایران به پشتوانه همگونی نژادی، وجود اقلیت نژادی ایرانی تبار منتفی است. لیکن اقلیت های قومی، زبانی و دینی، با توجه به گسترش جغرافیایی، در نقاط مختلف ایران قابل شناسایی است. بااین توصیف اقلیت های ساکن در ایران در رده های قومی، زبانی و دینی طبقه بندی می شوند
بیشترین تنوع اقلیت ایران، ناظر بر اقلیت های زبانی است. نظر به اینکه برابر اصل پانزدهم قانون اساسی، زبان و خط رسمی مردم ایران فارسی است. (اریامنش، ۱۳۹۰، ۲) هر دسته بزرگ جمعیتی یا گروه بزرگی از شهروندان که به زبانی غیر از فارسی تکلم یا مکاتبه نمایند، اقلیت زبانی تلقی می گردند. تعریف زبان و تمیز آن از لهجه های محلی منشعب از زبان فارسی ضروری است. تعریف زبان در حوزه علم زبان شناسی قرار دارد. اما می توان زبان را از لهجه های محلی تشخیص داد. در خصوص بافت جمعیتی ایران، برخی گویش ها ی محلی نظیر لری، گیلکی و بلوچی در مفهوم زبان شناسی زبان تلقی نمی شود. بلکه لهجه ای از زبان رسمی و زبان مرکزی هستند. بدین ترتیب گویندگان لهجه های فوق را نمی توان جزء اقلیت های زبانی قرار داد. ساده ترین شیوه تفکیک لهجه از زبان بررسی ادبیات و دستور زبان است. لهجه های یاد شده فاقد ادبیات و دستور زبان می باشد. برای مثال شمارش اعداد در لهجه های فوق، جنبه استقلالی از زبان فارسی ندارد و منطبق بر شمارش فارسی هستند. که ممکن است یا تلفظ متفاوت بیان شود.

با توجه به نکته های فوق الذکر مهم ترین اقلیت های زبانی ایران به شرح زیر دسته بندی می باشد.
 
الف) اقلیت زبانی ترکی
به دلیل قسمت تاریخی و گستردگی فرهنگ و تمدن آزربایجانی، تعریف اقلیت زبان ترکی در ایران محدوده جغرافیایی خاصی ندارد. به بیان دیگر اقلیت زبان ترکی منحصرا به قلمرو جغرافیایی استان های آذربایجان شرقی و غربی و اردبیل نبوده بلکه شامل تمام گروه های جمعیتی است، که صرف نظر از اصالت خود در هر استان دیگری ساکن هستند. بر این اساس در برخی دیگر از مناطق ایران، وجود اقلیت های ترکی به سهولت احراز می شود. از جمله این مناطق می توان به برخی از شهر های استان هاس خراسان شمالی، فارس، گلستان، گیلان، قزوین، همدان، اصفهان، چهارمحال و بختیاری اشاره نمود که جمعیت قابل توجهی از آن ها به زبان ترکی صحبت می کنند. با این توضیح اقلیت زبان ترکی بزرگترین اقلیت زبانی ایران تلقی می شود و جمعیت متعلق به این زبان سهم مهمی در مشارکت ی و اقتصادی و فرهنگی کشور ایفا می کنند. با این که زبان ترکی به مرور زمان دچار تحول و تغییر شده و به دنبال به رسمیت یافتن زبان فارسی به لهجه های مختلف تقسیم شده ولی همه شاخه های آن در ردیف اقلیت زبانی ترکی قرار می گیرند. زیرا ساختار زبان نزد همه آن ها یکسان است اعلام  رسمیت زبان فارسی به دوران سلطنت پهلوی می گردد. ولی بیشترین احجاف حق در حقوق ایران در مورد اقلیت های ترک زبان صورت می گیرد. چرا که مانند زبان کردی دارای دامنه بسار وسیع از لغات فارسی نمی باشد و زبان کاملا مستقل از زبان فارسی می باشد. همچنین مانند زبان عربی آموزش زبان مادری ندارد. اموزش زبان مادری متفاوت با آموزش به زبان مادری می باشد.
 
ب) اقلیت زبانی کردی
قلمرو جغرافیایی زبان کردی در ایران به طور عمده به استان های کردستان و کرمانشاه و ایلام و بخشی از استان آذربایجان غربی محدود می شود. با وجود این، به رغم وجود لهجه های مختلفی از گویش کردی، در حدی که برخی از آن ها برای گروه های دیگر قابل فهم نیست، همگی آنان در گروه اقلیت زبانی کردی طبقه بندی می شوند. اطلاق لفظ زبان به گویش کردی محل اختلاف بوده است. زیرا گویش فوق شاخه نزدیکی از زبان فارسی است. این نگرش به دنبال اعلام رسمیت زبان کردی، برای اولین بار در قانون اساسی کشور عراق و اعطای هویت مستقل زبانی به آن کمرنگ شده و بدین ترتیب می توان گویش کردی را با تفسیر موسع زبان شناسی زبان» نامید. این زبان متاثر از زبان فارسی بوده و دارای دامنه بسیار وسیع از لغات فارسی است. به طوری که فهم آن برای یک فارسی زبان بسیار ساده می نماید (اریامنش،۱۳۹۰،۴)
 
ج) اقلیت زبان عربی
این گویش در برخی از مناطق و شهرهای مرزی استان خوزستان مشاهده می شود و به نظر می رسد که متاثر از همسایگی با کشورهای عربی باشد. با وجود این جمعیت ایرانی تبار عربی زبان نیز در ردیف اقلیت های زبانی قرار می گیرد. با توجه به شیوه نگارش اصل شانزدهم قانون اساسی که آموزش زبان عربی را در دوران تحصیلات راهنمایی و متوسطه اامی نموده، و با توجه به اینکه زبان فوق به پشتوانه ادبیات دینی و نگارش عربی کتاب آسمانی، از نوعی تقدس برخوردار است. بررسی میزان رعایت حقوق اقلیت های ساکن در ایران در خصوص متکلمان به زبان عربی موضوعیت چندانی نخواهد داشت. ابته باید به این موضوع اشاره کرد که آموزش زبان مادری متفاوت است با آموزش به زبان مادری. در این جا نویسنده این مقاله به آموزش زبان مادری اشاره داشته و به همین منظور در مقاله خود نوشته اند که بررسی میزان رعایت حقوق اقلیت های ساکن در ایران در خصوص متکلمان به زبان عربی موضوعیت چندانی نخواهد داشت. ولی به نظر بنده هر شخصی حق آموزش به زبان مادری خود را نیز دارد. و اقلیت زبانی عرب نیز حق دارند به زبان خود تحصیل نمایند. یعنی آموزش و تحصیل آنها به زبان عربی باشد. در نتیجه اینکه هم آموزش زبان مادری از حقوق افراد می باشد و هم آموزش به زبان مادری، و کسی نمی تواند به بهانه های ی این حق مسلم را از افراد جامعه سلب کند.
 
بخش دوم:زبان مادری در نظام حقوق ایران
در اصل۱۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که اعلام می دارد: زبان و خط رسمی مشترک ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید به این زبان و خط باشد. ولی استفاده از زبان های قومی و محلی در مطبوعات و رسانه های گروهی و تدریس ادبیات آنها، در کنار زبان فارسی آزاد است.» در این اصل از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که مستقیماٌ اشاره می کند به استفاده از زبان اقلیتها در مطبوعات و رسانه های گروهی و همچنین تدریس ادبیات آنها، پس با این اصل قانون اساسی، احترام به زبان مادری افراد جامعه انسانی در حقوق ایران ذکر شده است، با توجه به اینکه قانون اساسی بر دیگر قوانین ایران برتر است، بهتر است مسئولان جمهوری اسلامی ایران تمهیدات لازم را نسبت به این اصل از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اعمال نمایند، و زمینه های لازم را فراهم نمایند، تا هر کودک ایرانی بتواند به زبان مادری خود تحصیل نماید ، و تدریس ادبیات اقلیتها، به زبان مادری آنها در مدارس فراهم شود. ولی این اصل نیز در حقوق ایران جای نقد و بررسی دارد. چرا زبان رسمی وملی فقط باید زبان فارسی باشد؟! بر اساس تاریخ ایران چون حکومت قبلی یعنی حکومت پهلوی به دلیل فارس زبان بودن، زبان فارسی را زبان رسمی اعلام کرده بود و این بر اساس ت یکسان سازی فرهنگی حکوموت پهلوی بود و بر اساس تبعیض و نقض حقوق بشر صورت گرفته بود. حکومت پهلوی هیچ حقوقی برای اقلیت ها در نظر نگرفته بود ولی اساس جمهوری اسلامی ایران بر اساس منع تبعیض و برابری می باشد و لی در این اصل اثری از برابری مشاهده نمی شود و با اتخاذ ت تک زبانی زبان فارسی به عنوان زبان رسمی انتخاب شده است. دکتر محمد هاشمی در رابطه با خط و زبان مردم ایران اینچنین اعلام می دارد زبان بارزترین عامل شناخت، یک ملت در مقابل ملل دیگر است. احساسات و اندیشه های مشترک و روابط عمیق و ناگسستنی یک ملت از زبان متبلور می شود. زبان بدون خط نیز نمی تواند از بنیان مستحکمی برخوردار باشد. زیرا بدون آن میراث های ملی، در گذشت زمان، آسیب می پذیرند و به تدریج از بین می روند. فلذا باید خط را یکی از ابزار نگهبان خصایص و تراوشات پر فضیلت یک جامعه محسوب نمود (هاشمی. ۲۱۴،۱۳۸۲) این در حالی است که اقلیت های زبانی در ایران نمی توانند به زبان مادری خود آموزش ببینند و اکثر اقلیت های زبانی قادر نیستند به زبان خود بنویسند. و بر اساس گفته دکتر هاشمی زبان بدون خط از بنیان محکمی برخوردار نیست. و این باعث می شود اقلیت های زبانی در ایران زبان مادری شان در معرض خطر نابودی قرار گیرد زیرا زمینه های پیشرفت و توسعه این زبان ها فراهم نیست.
زبان و ادبیات به عنوان میراثی ارزشمند، یکی از عناصر بارز وحدت ملی ایران به شمار می رود. زبان فارسی حلقه اتصال وحدت ملی و در سراسر ایران، زبان مشترک تمامی ایرانیان است (هاشمی. ۱۳۸۲٫ ۲۱۵٫) آیا زبان فارسی، زبان مادری دیگر قومیت ها و اقلیت ها در ایران می باشد؟! آیا زبان فارسی، زبان مادری یک کودک ترک زبان یا عرب زبان یا کرد زبان می باشد؟! پس تکلیف کودکانی که زبان مادری آن ها، زبان فارسی نمی باشد چیست؟ تقریباً در قلمرو تمامی کشورها، یک یا چند گروه اقلیت مشخص، با هویت خاص قومی، زبانی یا مذهبی، متمایز از اکثریت جامعه یافت می شود. روابط هماهنگ بین هر اقلیت با دیگر اقلیت ها و با اکثر جامعه از یک سو و ضرورت احترام متقابل به هویت هر گروه از سوی دیگر، به مثابه وزنه سنگینی است که جامعه جهانی با آن سر و کار دارد. ء افکار گروهای ملی، فرهنگی و زبانی و تضمین حقوق و آزادی های افراد وابسته به یک اقلیت، مستم شناسایی و اعتراف به منزلت مطلق انسانی و برابری تمامی افراد، می تواند زمینه ساز توسعه ی همبستگی و مشارکت جمعی و در عین حال کاهش تیرگی روابط بین گروها و افراد می باشد. به عبارت بهتر، تفاهم بین این عوامل متعدد و متنوع می تواند آرمان ثبات و صلح را تضمین کند. (هاشمی. ۱۳۸۴٫ ۵۸۰) در این جا تناقض بین گفته های دکتر هاشمی وجود دارد چرا که در یکی از کتاب هایشان ایراد کرده اند که زبان فارسی حلقه اتصال وحدت ملی و زبان مشترک تمام ایرانیان است. و بر زبان فارسی تاکید کرده اند. در اینجا حقوق اقلیت های زبانی را نادیده گرفته اند ولی در کتاب دیگرشان که با ذکر منبع قید شده است به ء افکار گروه های ملی، فرهنگی و زبانی و تضمین حقوق آن ها تاکید کرده اند! ذکر این مطلب ضروری به نظر می رسد که زبان های اقلیت در مقابل زبان فارسی قرار ندارند و می توانند همراه با زبان فارسی و در کنار زبان فارسی رشد و گسترش یابند. در مورد اصل ۱۵ قانون اساسی با توجه به صورت مشروح مذاکرات مجلس، نمایندگان بیشتر به وحدت ملی توجه کرده اند و مطلب مهم در این مذاکرات، در مورد خط و زبان اقلیت ها وجود ندارد، و در مذاکرات مربوط به مساله خط و زبان، بیشتر به زبان عربی (مذهبی) توجه شده است (صورت مشروح مذاکرات مجلس بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران. ۱۳۶۴ ۵۸۵-۵۷۴)
با توجه به شیوه نگارش اصل پانزدهم قانون اساسی، نظر به اینکه زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران، فارسی اعلام شده اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید به فارسی باشد. این امر مانع از آموزش و تدریس زبان های دیگر نیست. زیرا به موجب بند اخیر اصل فوق، استفاده از زبان های محلی و قومی در مطبوعات و رسانه های گروهی و تدریس ادبیات آن ها در کنار زبان فارسی در مدارس آزاد شناخته شده است. اصل فوق به لحاظ شکلی با مفاد بند ۳ ماده چهار حقوق اقلیت ها ملی، نژادی، مذهبی و زبانی مطابقت دارد. به موجب بند فوق دولت های عضو موظف شده اند تا حد ممکن ترتیباتی را اتخاذ نمایند تا اقلیت های زبانی امکان آموزش زبان مادری یا بهره مندی از آموزش به زبان مادری را  داشته باشند. این تطابق شکلی، از قیاس بند فوق با قسمت اخیر اصل پانزدهم حاصل می شود که ناظر به بهره مندی از زبان مادری برای آموزش است. زیرا بند فوق دولت را مکلف نموده امکاناتی فراهم سازد تا اقلیت های زبانی ساکن در قلمرو خود کتب درسی یا آموزش درسی را تا حد ممکن به زبان مادری و محلی دریافت کنند. و برابر اصل ۱۵ قانون اساسی تدریس ادبیات زبان های محلی و قومی در مدارس پیش بینی شده است. بنا براین دولت در مورد اصل ۱۵ مختار نیست بلکه مکلف است تا هم آموزش به زبان مادری اقلیت های زبانی را فراهم آورد و هم اینکه آموزش زبان مادری این اقلیت ها را در دستور کار آموزش و پرورش قرار دهد. آموزش زبان مادری به این معنی می باشد که فقط در حد یادگیری این زبان می باشد که شامل دستور زبان، خواندن و نوشتن به زبان مادری می باشد. در حالی که آموزش به زبان مادری به معنی استفاده و کاربرد زبان مادری در امر آموزش می باشد که همان تحصیل به زبان مادری از مقطع ابتدایی تا مقاطع عالی می باشدو مفهوم گسترده تری دارد و بهتر از آموزش زبان مادری است. زیرا آموزش به زبان مادری باعث توسعه و شکوفایی بهتر زبان مادری می باشد.
در اصل ۱۹ بیان می دارد: مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ، نژاد،‌ زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد بود.» در این اصل از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که اشاره دارد به تساوی حقوق افراد جامعه ایران، بدون در نظر گرفتن رنگ ، نژاد و زبان، و اینکه هیچ انسانی به انسان دیگر برتری ندارد ، و شخصیت انسانی همه افراد در برابر قانون مساوی است، و هر انسانی حق دارد از زبان مادری خود در زندگی اجتماعی و فرهنگی بهره مند باشد، واینکه زبان مادری از جمله عوامل کامل کننده شخصیت انسانی می باشد، و در این اصل نیز به طور مستقیم اشاره دارد به اینکه زبان سبب امتیاز نخواهد بود، پس زبانی به زبان دیگر برتری ندارد و دولت ایران بهتر است اقدامات لازم را فراهم نماید تا همه ی زبان ها بتوانند در جامعه ایران به رشد و توسعه لازم برسند، و همه مردم ایران بتوانند آزادانه زبان مادری خود را در تمام عرصه های زندگی به کار ببرند، و این کاربرد زبان در تمام عرصه های زندگی باعث پویایی و پیشرفت زبان های مادری می باشد.
محکم ترین مبنای قانونی رعایت حقوق همه جانبه، به ویژه حقوق مدنی و اجتماعی اقلیت ها اصل نوزدهم قانون اساسی می باشد. این اصل حاوی اصول مهمی از حقوق بشر می باشد که در اسناد بین المللی از جمله منشور حقوق سازمان ملل متحد ، میثاق بین الملل حقوق مدنی و ی، اعلامیه جهانی حقوق بشر، کنوانسیون اروپایی حقوق بشر و اعلامیه حقوق اشخاص متعلق به اقلیت های ملی، قومی، دینی یا زبانی و نیز در قانون اساسی بسیاری از کشورها پیشرفته به عنوان محور حقوق دیگر شناخته شده اند.
به نظر می رسد فلسفه درج اصل نوزدهم قانون اساسی ایران علاوه بر الهام گرفتن از اسناد معتبر حقوق بشر و قوانین اساسی کشورهای پیشرفته، ریشه در نص آیات قرآنی دارد که هیچ اولویت و برتری را بر مبنای رنگ، و نژاد و جنس و غیر آن قائل نشده است و ملاک برتری را شایستگی معنوی و به بیان قران، تقوا دانسته است.
اصل فوق علاوه بر تضمین تساوی حقوق افراد جامعه، در مفهوم مستتر خود حقوق اقلیت های دیگر، شامل اقلیت های زبانی و دینی را نیز به رسمیت شناخته است. زیرا موضوعیت تبعیض در فرض وجود اقلیت های قومی، نژادی و زبانی و دینی تحقق می یابد. به عبارت دیگر عدم تصریح اقلیت های دینی و زبانی، به قرینه معنوی بوده و قانون گذار مصادیق اقلیت ها را نه به طور حصری، بلکه به طور تمثیلی ذکر کرده است.
در اصل ۲۲ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بیان می دارد :حیثیت، جان، حقوق، مسکن اشخاص از تعرض مصون است مگر در مواردی که قانون تجویز کند» در این اصل نیز که به حیثیت و حقوق انسانی تاکید دارد، و حق بر زبان مادری از حقوق بنیادی هر فرد است، و اینکه زبان مادری رابطه مستقیم با حیثیت و شخصیت هر فرد دارد، یعنی انسان با زبان مادری خود، بهتر می تواند به رشد و تعالی شخصیت انسانی دست یابد.و باتوجه به اینکه، به حقوق اساسی بشر و شخصیت انسانی او در اسناد بین المللی مانند منشور ملل متحد و اعلامیه جهانی حقوق بشر توصیه و تاکید شده است، و این اصل نیز حیثیت و حقوق اشخاص را مصون از تعرض می داند، پس زبان مادری هر فرد انسانی مصون از تعرض است، و همه افراد می توانند زبان مادری خود را در عرصه های مختلف زندگی به کار ببرند، ولی در قسمت آخر این اصل که بیان میدارد مگر در مواردی که قانون تجویز کند، پس به بهانه قانون می توان به حیثیت و حقوق بنیادی افراد انسانی کرد،‌ که در این صورت حیثیت و حقوق افراد انسانی مصون از تعرض نیست، و زبان مادری هر فرد انسانی می تواند زیر سلطه ی قانون های تجویزی قرار گیرد، و قسمت آخر این اصل و مخالف با حقوق اساسی بشر است (جهانگیر. ۱۳۸۴٫ ۳۵)
بررسی حق بر مصونیت اقلیت ها در قالب بررسی عمومی حق بر مصونیت از تعرض و تبعیض صورت می گیرد. زیرا در جعل آن دسته از اصول قانون اساسی که ناظر بر بر حق ذکر شده هستند، از الفاظ عمومی مانند هر کس» و اشخاص» استفاده شده است که شمول عام دارند و تمام مردم را در بر می گیرند. اصل ۲۲ قانون اساسی، در مقام دفاع از حیثیت انسان و مصونیت وی از تعرض وارد شده است. این اصل ملهم از مقدمه اعلامیه جهانی حقوق بشر است که شناخت حیثیت ذاتی انسان و احترام به تساوی حقوق افراد بشر را زیر بنای آزادی و اساس و عدالت دانسته و قانون را به عنوان ابزار حمایت از این حقوق معرفی نموده است. انچه در این اصل مورد نظر قانون گذار بوده اعمال قانون به طور یکسان نسبت به افراد بشر صرف نظر از تمایزات ظاهری است. با وجود تبعیض در شمول قانون نسبت به همه افراد شیرازه جامعه از هم می پاشد و احترام قانون فدای تبعیض های ناروا می شود. پس بر اساس ماده ۲۲ قانون اساسی حیثیت، جان، حقوق، مسکن و شغل اشخاص از تعرض مصون است مگر در مواردی که قانون تجویز کند. بر اساس موضوع زبان مادری در این ماده تاکید بر حیثیت و حقوق افراد در این ماده می باشد که باید بدون تبعیض، از تعرض مصون بماند، و ممنوعیت زبان مادری اقلیت های زبانی، توسط گروه غالب، و هم چنین توهین و تحقیر زبان های مادری در جامعه می تواند ناقض این اصل از قانون اساسی باشد.
 
بخش سوم: آموزش به زبان مادری و امنیت ملی
به وجود آمدن زبان رسمی، زبان اصلی ارتباطات و زبان آموزشی همزمان به معنای منزوی شدن سایر زبان ها و گویش های محلی هم بود. جایگاه جدید زبان نوشتاری و پیشرفت علوم و آموزش هم به تنوع زبانی جامعه انسانی لطمات فراوانی زد، چرا که بخش بزرگی از زبانهای رایج دنیا فقط شفاهی بودند و یا سنت نوشتاری کمی داشتند.یکی از مهم ترین بحث های پیرامون زبان مادری رابطه آن با زبانی است که در نظام آموزشی هر کشور مورد استفاده قرار می گیرد. نظام آموزشی به خاطر گستردگی پوشش آن و نقشی که در روند فرهنگ پذیری و یادگیری زبان دارد به مهم ترین وسیله حفظ و نوسازی زبان ها تبدیل شده است. از قرن نوزدهم به این سو دو گرایش مهم در رابطه با زبان رسمی تحصیلی در نظام های آموزشی دنیا شکل گرفته است.
گرایش اول انتخاب و تحمیل یک زبان (زبان اکثریت در کشورهای چند زبانه و یا زبان استعماری در کشورهای مستعمره) به همه ساکنان کشور است. یکی از دلایل مهم این انتخاب نقشی است که ت های آموزشی برای زبان واحد آموزشی در شکل دادن به هویت جمعی و ملی یگانه و جلوگیری از چندپارگی و پراکندگی احتمالی در نظر می‌گیرند.برای طرفداران این نظریه به ویژه در کشورهایی که دارای تنوع زبانی و فرهنگی هستند چند زبانه شدن آموزش می تواند به تضعیف وحدت ملی و تقویت جنبش های قومی و ملی ویا گرایش های جدایی طلبانه منجر شود. از نظر تاریخی فرانسه یکی طرفداران جدی این گزینه بوده است.
گرایش دوم کشورهایی را در بر می‌گیرد که با به رسمیت شناختن تنوع زبانی اقلیت ها به آنها امکان می دهند زبان خود را در مدرسه (به عنوان زبان اصلی و یا زبان دوم) فرا گیرند. ت تنوع زبانی در حوزه آموزش گاه به صورت همزیستی برابر چند زبان و گاه به صورت وجود یک زبان اصلی در کنار امکان فراگیری زبان مادری برای اقلیت ها اجرا می شود. سوئیس، کانادا و بلژیک از نظر تاریخی کشورهایی هستند که تجربه آموزش همزمان و برابر چند زبان را بکار گرفته اند.
نکته ای که بسیار حائز اهمیت است سیستم آموزش کشور است که هر دو به زبان رسمی آموزش داده می شود. این سیستم بیشتر در کشورهایی که سیستم دو زبانه را قبول کردند اجرا می شود . بسیار حائز اهمیت است. در این شرایط شخص با هر زبانی که زبان مادری اش حساب می شود آموزش می بیند و در عین حال زبان رسمی دیگر را به صورت مکتوب و علمی یاد میگیرد. چون هر شخص با زبان مادری خودش بیشترین محصولات فکری را تولید می کند. با این شیوه مشکل زبان رسمی دیگر نیز حل می شود. از یک طرف شخص دو زبانه حساب می شود و در عین حال زبان مادری خود را به صورت علمی و رسمی (دولتی) یاد می گیرد. معمولا در چنین کشور هایی نمودار پیشرفت بالاست نمونه آن را می توان در کشورهای اسکاندیناوی به وضوح پیدا کنیم.(terzioğlu, 2007, 107)
تجربه بسیار جالب دیگر در این زمینه هند است که ۲۲ زبان آموزشی دارد. یکی از تازه‌ترین تجربه‌های چند زبانی مربوط به کشور اسپانیا می‌شود که از اوایل سال‌های دهه ۸۰ میلادی به این ت روی آورده است( http://asgharzareh.ir)
پژوهش‌های جامعه شناسی نشان می دهد که ت چند زبانی در آموزش اثرات مثبتی روی حفظ و گسترش فرهنگ های بومی و یا میراث فرهنگی یک کشور بر جا می‌گذارد و به جذاب تر شدن آموزش رسمی برای اقلیت ها کمک می کند.
ایران از جمله کشور هایی است که ت تک زبانی را برگزیده است. بررسی های آماری نشان می دهد که میزان دسترسی به آموزش در مناطق اقلیت نشین ایران به طور محسوسی کمتر از مناطقی است که به زبان فارسی صحبت می کنند. برای مثال در حالیکه در سرشماری ۱۳۸۵ نرخ باسوادی در بسیاری از استان‌های مرکزی ایران (فارسی زبان) مانند تهران، اصفهان، سمنان و یزد به حدود ۹۰ درصد می رسد، در استان سیستان و بلوچستان این شاخص از ۶۸ درصد و در کردستان از ۷۵ درصد فراتر نمی رود. www.amar.org.ir))
این تفاوت‌ها در زمینه میزان ماندگاری در نظام آموزشی و یا راهیابی به آموزش عالی بسیار گسترده تر است. مناطق روستایی و شهرهای دورافتاده استان‌های حاشیه‌ای ایران که به زبان فارسی صحبت نمی‌کنند، محروم ترین مناطق آموزشی ایران هم به شمار می‌روند. برای نمونه احتمال دسترسی به آموزش عالی برای یک دختر روستایی در سیستان و بلوچستان بطور متوسط هشت برابر کمتر از یک دختر تهرانی است.
هر چند این نابرابری ها فقط به دلیل دشواری های زبانی و وجود زبان مادری متفاوت نیست و فقر و توسعه نیافتگی نیز از عوامل اثر گذار به شمار می رود، اما همان گونه که در پژوهش های جامعه شناسی هم به خوبی می توان دید، تحمیل زبان اکثریت به عنوان عامل نوعی سلطه فرهنگی در بعد نمادین و عینی اثرات منفی فراوانی در توسعه اجتماعی و آموزشی مناطق اقلیت ها بر جا می گذارد.
ت‌های زبانی در آموزش ایران از ابتدای شکل گیری نظام آموزشی جدید هیچ گاه توجه به زبان‌ها و گویش های بومی را در دستور کار خود قرار نداده است. در حالی که تناقضی میان یادگیری همگانی زبان فارسی به عنوان زبان ملی و رسمی همه ایرانیان و یادگیری زبانها و گویش های محلی وجود ندارد. ت تک زبانی در ایران یادگار دوران حکومت پهلوی بود. حکومت پهلوی بر پایه تبعیض و نابرابری بنا شده بود. ولی اقلیت ها نیز در ایران باید از کم ترین حقوق خود بهره مند گردند. یکی از اساسی ترین حقوق، حق بر زبان مادری و تحصیل به زبان مادری می باشد. هم اکنون در مدارس ایران تلاش فراونی برای آموزش زبان عربی (زبان دینی و زبان قرآن) به عنوان زبان سوم به کار می‌رود، در حالی که حدود یک سوم دانش آموزان ایران امکان یادگیری زبان مادری خود حتی در سطح ابتدایی و پایه را هم ندارند و گاه در مدرسه باید به زبانی که نمی‌شناسند، خواندن و نوشتن را بیاموزند.ت تک زبانی مصداق واقعی اعمال خشونت نمادین علیه کودکانی است که نوعی تحقیر فرهنگی را زندگی می‌کنند و فرصت نمی‌یابند با اصلی‌ترین میراث فرهنگی گروه اجتماعی که به آن تعلق دارند، به گونه‌ای عمیق‌تر در چهارچوب آموزش رسمی آشنا شوند.
بسیاری از زبان‌ها و گویش‌های محلی ایران با راه یافتن به نظام آموزشی و مدارس و دانشگاه‌ها می‌توانستند حیاتی دوباره پیدا کنند و زمینه‌ای برای بازسازی و مراقبت از این میراث


تحلیل جرم قاچاق مشروبات الکلی در پرتو نظریات جرم شناختی

 
از مهم ترین مسائل جوامع امروز حفظ امنیت عمومی، همگام با برنامه های توسعه می باشد؛ زیرا افراد جوامع مختلف می کوشند ضمن برخورداری از یک زندگی سالم و مطبوع، از امنیت یعنی آنچه که باعث بهبود وضع زندگی آن ها می شود وآسایش و آرامش آن ها را تأمین میکندنیز، بهره مند شوند.در عصری که افکار و روش های گوناگون ی، اقتصادی، اجتماعی وفرهنگی خاصی بر هر یک از کشورهای جهان حاکم است و ملل جهان پیوسته در معرض تأثیر و نفوذ افکار دیگران قراردارند، چنانچه برنامه های توسعه در راستای اولویت و اهداف اساسی افراد جامعه تدوین نشده باشد و مسئولان، سرمایه گذاری لازم و کافی در این راه نکرده باشند، طبیعی است که آن ملت، به خصوص در مناطق مرزی به سرعت از ارزش ها و فرهنگ های ملی خویش فاصله می گیرد و از فرهنگ های کشورهای دیگر متأثر می شوند؛ به دیگر سخن، فرهنگ و هویت ملی خود را فراموش میکنند وبه پیروی از آن، امنیت کشور نیز به خطرمی افتد.حیات شهری و مناطق مرزی ذاتاً پیچیده و در فرایندی تهدیدآور است وامنیت به طور ماهوی در معرض چالش قرارمیگیرد. تبعیض و نابرابری در بهره مندی از فرصت های اشتغال و درآمد، مهم ترین عاملی است که بیش تر مناطق مرزی گرفتار آن هستند و پیامدهایی چون فقر، مهاجرت وقاچاق را در پی دارد. از مهم ترین معضلات قاچاق، ورود کالاهای غیرمجاز و مغایر با اصول وارزش های حاکم بر جامعه است. در اغلب موارد آن چه در قاچاق و نوع کالاهای قاچاق شده مهم است سودآوری آن است و اصولاً قاچاقچی توجهی به دیگر معیارها از جمله هم خوانی کالای قاچاق با مبانی ارزشی و اعتقادی کشور ندارد؛ به همین دلیل است که کالاهایی مغایر با ارزش ها، سنتها و اعتقادات مردم به صورت قاچاق وارد کشور می شود و دربین اقشار جامعه به خصوص نسل جوان و فعال، توزیع می گردد. در این میان برخی محصولات به صورتی سازمان دهی شده و جهت دار با هدف تهاجم به ارزش ها و معیارهای اخلاقی و نه صرفاً به دلیل سودآوری به داخل کشور، قاچاق می شوند. اصولاً به دلیل نبود نظارت بر کالاهای قاچاق، یکی از بهترین راهکارهای نفوذ فرهنگی به داخل کشور قاچاق کالاست. یکی از کالاهایی که به جهت حرمت شرعی آن، پس از انقلاب اسلامی ورود آن به کشور ممنوع اعلام گردید مشروبات الکلی است. در این رابطه ماده‏ی ۷۰۳ اصلاحی ۲۲/۸/۱۳۸۷ قانون مجازات اسلامی بخش تعزیرات و مجازات‏های بازدارنده، اذعان می‏دارد:

وارد نمودن مشروبات الکلی به کشور قاچاق محسوب می گردد و وارد کننده صرف نظر از میزان آن به شش ماه تا پنج سال حبس و تا هفتاد و چهار ضربه شلاق و نیز پرداخت جزای نقدی به میزان ده برابر ارزش عرفی (تجاری)کالای یاد شده محکوم می شود. رسیدگی به این جرم در صلاحیت محاکم عمومی است.»
هم چنین در تبصره‏ی آن چنین مقررگردیده:
در خصوص مواد ۷۰۲ و۷۰۳، هر گاه مشروبات الکلی مکشوفه به میزان بیش از بیست لیتر باشد، وسایلی که برای حمل آن مورد استفاده قرار می گیرد چنان چه با اطلاع مالک باشد به نفع دولت ضبط خواهد شد».

آدرس سایت برای متن کامل پایان نامه ها

در همین رابطه تبصره ۴ ماده‏ی ۲۰ قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز مصوب ۱۳۹۲، مقرر می‏دارد:
در صورتی که وسیله نقلیه متعلق به شخصی غیر از مرتکب قاچاق باشد و از قرائنی از قبیل سابقه مرتکب ثابت شود با علم و اطلاع مالک برای ارتکاب قاچاق در اختیار وی قرار گرفته است، وسیله‏ی نقلیه ضبط می‏شود و در غیر اینصورت وسیله‏ی نقلیه به مالک مسترد و معادل ارزش آن به جریمه نقدی مرتکب اضافه می‏گردد.»

چنان‏که ملاحظه می‏گردد، نقطه‏ی تلاقی هر دو قانون فوق‏الذکر در مستنداتی است که بدان‏ها اشاره گردید و در این رابطه ظاهراً رویکرد قانون‏گذار تأکید بر قصد و نیت مالک وسیله‏ی نقلیه‏ی مورد استفاده در امر قاچاق است. لذا از این باب، می‏توان اذعان کرد که مقنن مجدداً در قانون دیگری بر مفاد تبصره‏ی ماده ۷۰۳ قانون مجازات اسلامی بخش تعزیرات و مجازات‏های بازدارنده، تأکید نموده است. به موازات این تبصره، ماده ۲۳ نیز در مقام بیان مطلبی است که مستقل از تبصره ۴ ماده ۲۰، هیچ حکم جدیدی دربر ندارد و ظاهراً از این باب این نیز تأکید مؤکدی بر حکم تبصره ۴ بوده است. به موجب ماده ۲۳ قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز:
در مواردی که کالای قاچاق مکشوفه مشمول شرایط بندهای (پ) و (ت) ماده ۲۲ گردد، وسیله نقلیه مورد استفاده در قاچاق کالای مزبور، در صورت وجود هریک از شرایط زیر، ضبط می‏شود:
 
ب- با استناد به دلایل و قرائن از جمله سابقه مرتکب و یا مالک وسیله نقلیه در امر قاچاق، ثابت شود که مالک وسیله نقلیه عامداً آن را جهت استفاده برای حمل کالای قاچاق در اختیار مرتکب قرار داده است…».
شایان ذکر است که تبصره ۳ ماده‏ی ۲۲ قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز دربرگیرنده‏ی مطالبی است که مفاد آن ناظر بر تعیین تکلیف آلات و ادوات مورد استفاده در ساخت کالاهای ممنوعه از قبیل مشروبات الکلی، اموال تاریخی-فرهنگی، آلات و وسایل قمار و …[۱]به منظور قاچاق آن‏ها است. این تبصره اشعار می‏دارد:
آلات و اداواتی که جهت ساخت کالای ممنوع به منظور قاچاق یا تسهیل ارتکاب قاچاق کالای ممنوع مورد استفاده قرار می گیرد، ضبط می شود. مواردی که استفاده کننده مالک نبوده و مالک عامداً آن را در اختیار مرتکب قرار نداده باشد، مشمول حکم این تبصره نمی باشد».
نکته‏ی حائز اهمیت و قابل توجه در این تبصره، ارتباط آن با مقوله‏ی آلات و ادوات ساخت کالاهای قاچاق است نه آلات و ادوات انتقال یا خود قاچاق. علت اصلی از پرداختن به این تبصره و اشاره بدان دقیقاً همین مهم است تا مبادا ما را به بیراهه کشانده و چنین برداشت کنیم که این تبصره، مفاد تبصره ۴ ماده ۲۰ را تخصیص می زند
 
 
 
 
 
 
فصل نخست:

 تبیین مفهومی، تاریخی و جغرافیایی قاچاق مشروبات الکلی

 
 
قاچاق امروزه در دنیا نقش مهمی در بر هم زدن اقتصاد جوامع دارد و دولتها هر کدام به گونه ای به اقدام علیه آن می اندیشند. به طوری که ذکر شد، قاچاق می تواند مسائل ی،اجتماعی و حتی امنیتی جوامع را به شدت تحت تأثیر قرار دهد. قاچاق به فراخور موضوع آن به دسته های مختلفی تقسیم می شود که عبارتند از: قاچاق مواد مخدر، قاچاق کالا، قاچاق ارز، قاچاق انسان و قاچاق مشروبات الکلی. در کشور ما قاچاق مشروبات الکلی از آغاز قانونگذاری تا به حال دوران مختلفی را به خود دیده و با رویه های مختلفی مواجه گشته که این مسئله سبب تعت زیادی میان آراء محاکم شده است و به نوعی موجب سردرگمی قضات و وکلا در این مورد شده است و می توان آن را مانعی بر سر راه یک دادرسی عادلانه دانست.
حقیقت این است که قاچاق دو چهره دارد. نخست، چهره عینی و آشکار یاهمان مصادیق قاچاق است که نیروهای مسئول درصدد مقابله با آن هستند.دوم، چهره پنهان وحقیقی پدیده قاچاق است که به ریشه ها وعلل وعوامل بنیادین موثر برگرایش فرد به قاچاق برمی گردد. واقعیت امر این است که برخورد با مصادیق قاچاق توسط نیروی انتظامی در راستای وظایف قانونی صرفاً آنرا تاحدودی کاهش داده و یا از انظار پنهان می کند.برای ازبین بردن قاچاق وبه تبع آن، کاهش اثرات منفی آن باید ریشه ها شناسایی گردند.
نکته حائز اهمیت هم دور زدن پژوهش حاضر حول چهره دوم قاچاق است. مع الوصف، پیش از پرداختن به آن، لازم است این جرم علیرغم سکوت معنادار قانون گذار ما و تمامی مطالب نگاشته شده در حوزه قاچاق، در پرتوی نظریات جرم شناختی ارائه شده مورد مطالعه قرار گرفته و در پرتوی یک یا دو نظریه تحلیل گردد. شایان ذکر است از آنجا که در پیش گرفتن یک ت جنایی موفق در این خصوص، علاوه بر توجه به مبانی جرم شناسی موضوع نیازمند آگاهی از مفهوم صحیح آن، تاریخچه آن و شرایط و اوضاع و احوال اجتماعی، فرهنگی و جغرافیایی منطقه کردستان است، لذا به این موارد نیز در سطور آینده خواهیم پرداخت.
 

گفتار نخست:مفهوم‏شناسی قاچاق مشروبات الکلی

جرم قاچاق مشروبات الکلی از مصادیق قاچاق محسوب می شود. لذا ضروری است بدواً تعریفی از قاچاق» به دست داده شود. عموماً مقنن پیش از تعیین مجازات نسبت به فعل یا ترک فعلی که مورد نهی قرار گرفته، ابتدا تعریفی از آن فعل یا ترک فعل مجرمانه ارائه می دهد. اما در این قسمت ابتدا قصد داریم تا پیش از پرداختن به اسناد قانونی به منابع دیگری غیر از قانون مراجعه و از لابلای آن ها به تعریفی از قاچاق دست یابیم.
برای دارا بودن تعریفی مناسب و بجا از قاچاق، بایستی علاوه بر اسناد حقوقی، به منابع و اسناد دیگری نیز مراجعه نمود. علامه دهخدا در لغت نامه ی خود معتقد است که واژه قاچاق» برگرفته از واژه ترکی قاچماق» است. قاچاق در لغت به معنای ربوده، پنهانی عمل کردن، تردستی، گریزاندن و تخطی از قوانین و مقررات متداول دولت در وارد و صادر کردن کالا است.[۲] از لحاظ اصطلاحی قاچاق یعنی حمل و نقل کالا از نقطه ای به نقطه دیگر برخلاف مقررات مربوط به حمل و نقل به طوریکه این عمل ناقض ممنوعیت یا محدودیتی باشد که قانوناً مقرر شده است. خرید و فروش و نگهداری از اجناس مذکور نیز عنوان قاچاق را دارد.[۳] هر نوع معامله، مبادله کالا با پول و کالای دیگر که ممنوعیت دولتی داشته باشد، قاچاق است. قاچاق تخلف گمرکی است و شامل جابه جایی کالا به روشی مخفیانه، در طول یک مرز گمرکی و به منظور فرار از نظارت گمرکی می باشد.[۴]
از نظر ماهوی قاچاق به دو شکل انجام می گیرد: در شکل نخست عوامل تجارت غیرقانونی کالاهایی را به طور غیررسمی و مخفیانه بدون پرداخت عوارض گمرکی و رعایت ضوابط تجاری وارد کشور نموده و از آن خارج می نمایند. در شکل دوم امکان دارد عوامل تجارت قانونی، فعالیت تجاری خود را پوششی جهت انجام اعمال متقلبانه قرار داده و با دستکاری در اسناد تجاری به قاچاق بپردازند که به این حالت، شبه قاچاق گفته می شود.[۵]
از دیدگاه اداره حقوقی قوه قضائیه نیز قاچاق تعریف شده است. نظریه شماره ۷۹۸۷/۷ مورخ ۰۸/۱۲/۱۳۷۳ غیر از آنچه در ماده ۱ قانون اصلاح ماده ۱ قانون مجازات مرتکبین قاچاق مصوب ۰۹/۱۱/۱۳۷۳ آمده و کالاهای موضوع درآمد دولت و ممنوع الصدور و ممنوع الورود را در بر می گیرد، تعریف دیگری از قاچاق نشده است و به طور خلاصه قاچاق عبارت است از وارد کردن یا صادر کردن کالا برخلاف قوانین و مقررات جاریه و یا اقدامی که قانوناً در حکم قاچاق محسوب می شود».[۶]
ماده ۲۹ قانون امور گمرکی نیز مقرر می دارد که ورود، ساخت، مبادله و توزیع هرگونه کالا یا خدمات که خارج از چارچوب مقررات و ضوابط دولت صورت پذیرد، قاچاق محسوب می شود».
اخیراً نیز قانون‏گذار باز به تعریف پدیده‏ی قاچاق کالا و ارز مبادرت ورزیده اما در خصوص قاچاق مشروبات الکلی همچنان خلاء قانونی وجود دارد. بند (الف) ماده ۱ قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز مصوب ۱۳۹۲ در راستای تعریف پدیده‏ی قاچاق اشعار می‏دارد:
قاچاق کالا و ارز، هر فعل یا ترک فعلی است که موجب نقض تشریفات قانونی مربوط به ورود و خروج کالا و ارز گردد و بر اساس این قانون و یا سایر قوانین، قاچاق محسوب و برای آن مجازات تعیین شده باشد، در مبادی ورودی یا هر نقطه از کشور حتی محل عرضه آن در بازار داخلی کشف شود».[۷]

 

 

گفتار دوم:تاریخچه قاچاق کالا

تحقیقات باستان‏شناسی و مردم شناسی بیانگر این است که انسان همواره به صورت جمعی می زیسته واجتماعی بودن انسان درمتن خلقت وآفرینش اوپی ریزی شده است. یکی از فعالیت های اولیه انسان اجتماعی برای نیازهای زندگی داد وستد بوده است. انسان به مرور زمان برای رد وبدل کردن مازاد تولیدات خود ودستیابی به محصولات اضافی دیگران، شغل داد و ستد را در اطراف محل ست خود گسترش وبا بهره گرفتن از وسایل نقلیه، تجارت راتا اقصی نقاط دنیا پراکنده است. درآن روزگار اقتصادجوامع دربسیاری از زمینه های معیشتی وفقط برخی ازکالاها که درسرزمین خاص بیشتر وبهترتولید می شده، برای فروش ومبادله به جاهای دیگر برده می شد.بدین ترتیب، دراین گونه مناطق علاوه براقتصاد معیشتی، نوعی تولیدخاص وجودداشته است ویا آن کالاها درجاهای دیگر به دلایل آب وهوایی تولید نمی شود ویا کیفیت آن به خوبی کالاهای آن سرزمین خاص که این کالاها راتولید می کرد نبوده وهمین امر مبادله وتجارت را موجب شده است. ازطرف دیگر، پراکندگی شهرها ومناطق مسی  ازیکدیگر به نحوی بوده که هریک از آنها به مثابه یک جزیره دور افتاده به حالتی خودکفا و در درون حصار خود وجود داشته اند. سیکل اقتصادی آنها درحالتی بسته بود. به این معنا که تولید درحد ومرز خودکفایی وبرآوردن احتیاجات اولیه ساکنان آن صورت می گرفت. فقدان تولید مازاد بر مصرف باعث می شد، مبادله کالا با محیط بیرون اصلاً صورت نگیرد ویا درابعاد بسیار محدود، آن هم با مناطق مجاور باشد. با گذر زمان، انسان ها برای دستیابی به کالاهای بیشتر با بهره گرفتن از وسایل نقلیه تجارت رادر جغرافیای وسیع تر گسترش دادند.
در ایران تغییر وتحولات حاصله درتجارت جهانی مقارن با اواخرحکومت قاجاریه نیز مانند سایر کشورها تاثیر خود را برجای نهاد. مظفرالدین شاه درتاریخ ۱۸ذی الحجه ۱۳۱۸ هجری قمری (۱۲۸۰ هجری شمسی)، دستور تشکیلات گمرک را به شکل امروزی صادرکرد.سپس برای کنترل بیشتر بر نوار مرزی اقدام به تأسیس پاسگاه های گمرکی برای وصول عوارض بیشتر از واردکنندگان ایجاد نمودند که دریک کلمه از آنها به عنوان محدویت» می توان نام برد.این محدویت ها باعث شد نطفه ای که سالها به نام تجارت پنهان درحاشیه دادوستد قانونی بسته شده بود، به صورت مستقل ومجزا به نام قاچاق» پا به عرصه وجود بگذارد. این پدیده مجرمانه پس از چندی با تصویب قانون مجازات مرتکبین قاچاق مصوب ۲۹/۱۲/۱۳۱۲ قابل مجازات شد.[۸]
برابرسوابق موجود تاسال ۱۳۳۶ ماموریت مبارزه با قاچاق درسراسر کشور به عهده مأمورین گارد مسلح گمرک بوده ولی همزمان با محول نمودن مأموریت مرزبانی به ژاندارمری سابق که تاآن تاریخ اداره امور مرزها را عهده دار بود مأموریت مبارزه با قاچاق نیز با تصویب مجلس وقت به ژاندارمری کل کشور واگذار گردید. پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی در۲۲ بهمن ۱۳۵۷ این وظیفه توسط کمیته انقلاب اسلامی انجام می شد ودرشهریور ماه ۱۳۶۶ برابر مصوبه شورای امنیت کشور به استناد بند(۱۱) از ماده ۲ اساسنامه شرح وظایف کارکنان کمیته انقلاب اسلامی سابق، مأموریت مبارزه با قاچاق به این نهاد مردمی محول وسایر نیروهای انتظامی(ژاندارمری وشهربانی) فقط درجرائم مشهود قاچاق به عنوان ضابط دادگستری دخالت می نمودند.البته درمحلهایی که هنوز کمیته مستقر نشده بود، مأمورین انتظامی فوق الذکر برابر شرح وظایف قانونی خود درامر مبارزه با قاچاق دخالت مستقیم ومستمرداشتند.
سرانجام با تصویب لایحه قانونی ادغام نیروی انتظامی درسال ۱۳۶۹ توسط مجلس شورای اسلامی وانجام برنامه عملی ادغام نیروهای سه گانه انتظامی (ژاندارمری، کمیته، شهربانی) ازتاریخ۱۲فر

گفتار چهارم:نظریه های مبتنی بر واکنش اجتماعی علیه جرم

واکنش اجتماعی» یک اصطلاح جامعه شناختی است و منظور از آن سلسله اقداماتی است که دولت و قوای عمومی برای مبارزه با جرم و به طور کلی کنترل آن، اعمال می کنند. این واکنش ها در وهله‏ی اول، عبارتند از مجازات ها و اقدامات تأمینی و تربیتی. اما این راه حل ها نه تنها با موفقیت همراه نبوده بلکه شکست نیز به دنبال داشته است و همین امر باعث شد که جرم شناسان جدید به دنبال روش های دیگر برای مطالعه جرم رفته و برخورد خود با جرم را عوض نمایند و بدین ترتیب سه مسیر مطالعاتی جدید از سال های ۱۹۶۰، به عنوان مسیرهای جایگزین نظریه های قبلی، برای مطالعه جرم قد علم نمودند.[۱]

نخستین مسیر بر این پیش فرض استواراست که برای پی بردن به علل شکست نظریه های قبلی باید دید تا چه اندازه تضعیف مجازات ها یا کم رنگ کردن بعد کیفری آن ها، سبب بالا رفتن نرخ جرایم شده است؟ اعتقاد بر این است که مجازات ها باید از نظر فکری به تفکر کلاسیک، علی الخصوص بنتام رجعت نمایند، بدین نحو که باید قطعیت داشته باشد. لذا علت ارتکاب جرم در تضعیف مجازات ها نهفته است و باید به مجازات های سنتی برگردیم و آیین دادرسی کیفری نیز باید در قبال مجرمین تمهیدات شدیدتری مقرر کند.

گفتنی است که ظاهراً مسیر نخست در کشورمان دارای سبقه عملی است اما به نتایجی ختم نشده که در سطور فوق از آن بحث شده و هم اکنون به مانند سرابی می نماید. چراکه تا بحال، قوانین متعددی درباره مبارزه با قاچاق کالا به تصویب رسیده و به کرات مورد بازبینی و اصلاح قرار گرفته اند. در این خصوص قانون گذار ایرانی با درنظر گرفتن نظریه بازدارندگی مجازات و بدون توجه به علل و عوامل دیگر و بررسی جرم شناسی موضوع، صرفاً با توجه به این دیدگاه که مجازات های شدید می توانند بازدارنده باشند، همچنان مجازات مقرر شده در قانون را نسبت به قانون قبلی تشدید کرده است. این امر نه تنها توفیقی در کاهش قاچاق نداشته، بلکه به لحاظ شرایط خاص اقتصادی و ی ایران، نامتناسب بودن قوانین و مقررات مربوط به قاچاق، توسعه نیافتگی مناطق مرزی کشور، فقر گسترده اقتصادی، بالا بودن سطح بیکاری، وجود قوانین سخت گیرانه برای واردات و صادرات کالاها و نیز تعدد مراکز تصمیم گیری در این خصوص، موجب شده پدیده قاچاق روز به روز گشترده تر شود.[۲]

دومین مسیر، ناظر به استفاده از روش های پیشنهادی روانشناسی و به ویژه روانشناسی رفتاری به جای روش های کاربردی اصلاح مجرمین است. مسیر سوم که مبتنی است بر کنار گذاشتن شخصیت بزهکار و مکانیسم گذار از اندیشه به عمل مجرمانه.
لب لباب همین نظریه ها را می توان در خصوص مقوله قاچاق مشروبات الکلی در ایران دید. بدین توضیح که قاچاق مشروبات الکلی از ریسک پایینی برخوردار است. به طوری که احتمال موفقیت قاچاقچیان مشروب بین ۹۰ تا ۹۵ درصد است. یکی از علل پایین بودن ریسک این جرم، ناهماهنگی و عدم وحدت رویه در کنترل آن است. در مرزهای غربی هماهنگی چندانی میان نیروی انتظامی به عنوان مرزبان و سایر نیروهای مسلح وجود ندارد.[۳]
مدیران در واقع باید مقوله هماهنگی را سرلوحه کار خود قرار دهند چراکه هماهنگی به عنوان یکی از اصول مدیریت همواره مورد توجه مدیران بوده و هست. هماهنگی در مدیریت، کار کنترل و نظارت را تسهیل می کند.

الف: نظریه برچسب زنی

دامینگ لی مرت، در کتاب خود تحت عنوان آسیب شناسی اجتماعی» معتقد است که عده ای از مرتکبین جرم، به لحاظ برخورد نهادهای مسئول اداره و مبارزه علیه جرم پس از تحمل مجازات دوباره، به دنیای جرم باز می گردند. بیکر[۴]، یکی دیگر از جامعه شناسان در همین راستا بیان می کند که نباید جرم را در عملی که فرد مرتکب شده است جستجو کرد بلکه باید دید طی چه فرایندی، عملی که زمانی مشروع بوده، نامشروع تلقی شده و چرا برخی مشمول برچسب مجرمانه قرار گرفته و برخی از آن فرار کرده اند؟ بیکر نتیجه می‏گیرد که جرم نتیجه قانونگذاری و اجرای قانون است. نظریه وی بر نظریات کلاسیک نقد وارد کرده و بیان می کند که این نظریات در راستای کشف علل جرم صرفاً به شخص مجرم یا عوامل بیرونی مؤثر در ارتکاب جرم می پردازند. درحالی که، عملکرد مجریان قانون باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد زیرا، در فرایند کیفر موجب می شوند عده ای دستگیر شده، برچسب مجرمانه بگیرند و عده ای دیگر از آن فرار کنند.
به عنوان مثال، در کشورمان بخش عمومی شامل نهادهای دولتی، مناطق آزاد تجاری به دلیل نقش نمایشگاهی و حتی تبلیغاتی خود موجل جلب بیکاران به این مناطق شده اند که این مدعی نه تنها در مرزهای کردستان بلکه در همه نقاط مرزی کشورمان صدق می کند و تنها کالاها و محصولات وارداتی با هم متفاوت است.
 

گفتار پنجم:نظریات ترکیبی جرم

منظور از نظریات ترکیبی آن دسته از مکاتب و تحولات فکری است که فقط و فقط بر عوامل زیستی یا روانی یا اجتماعی بر وقوع جرم تأکید نمی کنند بلکه بر این باورند که مجموعه ای از این عوامل دست به دست هم داده و در حوزه وقوع رفتار مجرمانه تأثیرگذار هستند.

الف: نظریه اتریشی-آلمانی یا مکتب گراتز-لنتز

این مکتب از جمله مکاتب سنتزی است یعنی از آن دسته مکاتبی است که ترکیبی از سایر نظریات فردی است. این مکتب معتقد است که جرم ناشی از ائتلاف دو رشته عوامل فردی و اجتماعی است که تأثیر خود را در لحظه ارتکاب جرم نشان می دهد. این دیدگاه، طبقه بندی سه گانه ای از مجرمین ارائه می کند که عبارتست از: نامتعادلان روانی، مجرمین اتفاقی و مجرمین به عادت.

ب: مکاتب علت شناختی

مکاتب علت شناسی جدید که به سال های ۱۹۲۰ تا ۱۹۴۰ اختصاص دارد، دارای دو عامل مشترک است: نخست اهمیت یافتن عامل روان شناختی، بدین معنی که در این نظریات رفتار مجرمانه به سایر رفتارهای مشروع انسان تشبیه می شود. طبق این دیدگاه رفتارهای انسان اعم از مشروع یا نامشروع دارای محرک های روانی هستند که در روان فرد تحول ایجاد می کنند و روان به عنوان فاکتور همه جرایم تلقی می گردد. عامل دیگر، عامل فرهنگی است که در بطن آن عامل اجتماعی و زیستی نهفته است. مکاتب علت شناسی جدید بر محورهای چهارگانه ای مبتنی هستند که عامل روانی» وجه اشتراک آن ها را تشکیل می دهد.
لذا در علت شناسی جدید، جرم تلفیقی از عامل روانی و عامل فرهنگی است و در بطن عامل فرهنگی عامل اجتماعی و زیستی نهفته است.
با تأمل در بزه قاچاق مشروبات الکلی در کردستان از یک سو و با عنایت به عناصر و ارزش های فرهنگی مردم این ناحیه به ویژه سبک زندگی مرفه ایشان از سوی دیگر، به نظر می رسد که نمی توان از بعد ضعف مقوله ی فرهنگی این ناحیه نظریه مورد نظر را مورد عمل قرار داد. با این وجود، مردم این ناحیه به دلیل نفوذ جنبش های ضد انقلاب با گرایش مارکسیستی، تا حدودی از فرهنگ اسلامی دور شده و به مفاهیم و نحله های ماتریالیستی گراییده اند. همین امر قباحت قاچاق مشروبات الکلی را تحت‏الشعاع قرار داده و به همین علت می توان تحت عنوان تهاجم فرهنگی غرب از آن نام برد. لذا، آموزش و تبلیغ از طریق رسانه ها با هدف تقویت فرهنگ ایرانی اسلامی، تیزرهای تبلیغاتی، بهره گرفتن از علمای مذهبی این مناطق و تشریح و تنویر افکار مردم در خصوص مضرات اجتماعی، ی و اقتصادی در جامعه، از جمله مواردی است که از بعد فرهنگی قابل ملاحظه می باشد.
به عنوان یک قاعده کلی می توان گفت که تغییرات ارزشی در زمینه پایبندی های اعتقادی و مذهبی در اغلب جوامع فراگیر است. از یک طرف میزان تمایل مردم به ارزش های اخلاقی و مذهبی کاهش و از طرف دیگر، تمایل آن ها به مادیات فزونی یافته است. ماکس وبر معتقد است که هر چه که در یک جامعه ارزش های مادی بیشتر گسترش یابند میزان پایبندی های مذهبی-اعتقادی مردم کاهش می یابد».[۵]
گفتنی است که به باور برخی که پربیراه هم نیست، قاچاق مشروبات الکلی در راستای تهاجم فرهنگی و با اغراض ی و فرهنگی و در مرحله بعدی کسب منفعت زیاد و ضربه زدن به اقتصاد کشور صورت می گیرد».[۶]مطابق با نظریه‏ی دسیسه بیگانه»[۷]، برنامه ریزان و سردمداران استکبار جهانی تنها مسائل اقتصادی و سود و تجارت پرفایده را هدف خود قرار نداده اند،بلکه ایجاد بحران وتنش و ناامنی و بی عدالتی و ناکارآمد کردن نظام جمهوری اسلامی را یکی از مهم ترین برنامه های خود نیز قرار داده اند.[۸]

 

هیچ یک از این نظریات حاکم بر مطالعات جامعه شناختی در مورد بزهکاری، به درک رفتار بزهکارانه به عنوان عمل تعمدی و حساب شده چندان بهایی نمی دهد. هریک از این نظریه ها بیشتر به در نظر گرفتن بزهکاری به عنوان واکنش» گرایش دارند تا به عنوان کنش». به دیگر سخن، به بزهکاری به مثابه نتیجه تأثیرات خارجی و نه رفتاری که افراد فعالانه بدان می پردازند تا منافع معینی کسب کنند، یا از آن روی که موقعیتی موقتی مشاهده می کنند که می توانند از آن بهره مند شوند، نگاه می شود. اخیراً، کوششی برای کاربرد تعبیر انتخاب عقلانی برای تحلیل اعمال بزهکارانه به عمل آمده است. این نظریه فرض می کند که افراد تنها به سوی فعالیت های بزهکارانه رانده نمی شوند، بلکه فعالانه دست زدن به این اعمال را انتخاب می کنند. آن ها صرفاً فکر می کنند که این کار ارزش خطر کردن را دارد. افرادی که ذهنیت بزهکارانه» دارند کسانی هستند که با آگاهی از خطر گرفتار شدن، تصور می کنند از موقعیت هایی که قانون را نقض می کنند، می توانند مزایایی کسب کنند. تحقیقات نشان می دهد که بسیاری از اعمال بزهکارانه مخصوصاً در زمینه انواع کوچکتر جرم، تصمیمات موقعیتی هستند. فرصتی حاصل می شود و استفاده از آن بهتر از چشم پوشی از آن است.
مع الوصف، نظریه های جامعه شناختی از یک جهت واجد اهمیت هستند و آن این که بر عنصر مهمی در وقوع رفتار بزهکارانه تأکید می کنند و آن نیز زمینه های اجتماعی از قبیل یادگیری اجتماعی و موقعیت های اجتماعی است که افراد خود را در میان آن می یابند.
[۱]همان منبع، ص ۱۹۳٫
[۲]بهرامی، محسن و قاسمی، بهروز، آسیب شناسی قاچاق کالا در ایران، تهران: انتشارات فارابی، چاپ اول، ۱۳۸۵، ص ۱۹٫
[۳]تصدیقی، محمدعلی و تصدیقی، فروغ، مؤلفه های امنیت اجتماعی و مبارزه با قاچاق کالا در مناطق مرزی جنوب»، فصلنامه علمی-تخصصی پلیس بوشهر، سال اول، شماره اول، تابستان ۱۳۸۹، ص ۷۰٫
[۴] Becker
[۵]فروند، ژولین، جامعه شناسی ماکس وبر، ترجمه عبدالحسین نیک گهر، نشر توتیا، ۱۳۸۳، ص ۱۹۲٫
[۶]چاووشی، حمید، پدیده قاچاق از منظر حقوق کیفری»، ماهنامه دادرسی، شماره ۲۹، سال پنجم، آذر و دی ۱۳۸۰، ص ۷۴٫
[۷]برای مطالعه بیشتر در خصوص این نظریه ر.ک:
مگوایر، مایک، منبع پیشین، ص ۱۲۰۹-۱۲۰۶٫
[۸]همان منبع.

وردین ۱۳۷۰، یکی از وظایف مهم نیروی انتظامی مبارزه با قاچاق بصورت اعم (کالا، مشروبات الکلی، سلاح ومهمات)درسراسرکشور تعیین گردید.

گفتار سوم:اهمیت توجه به مقوله قاچاق مشروبات الکلی

شراب که در زندگی بشر تاریخ کهن دارد قرن های متمادی تنها نوشابه الکلی بوده و در داستان های ۵ هزار سال قبل مصر و همچنین در افسانه های باستانی ملل مختلف دیگر از آن یاد شده است.
نوشابه های الکلی پس از مصرف سریعاً جذب بدن شده به مراکز عالی مغز منتقل و سبب کندی اعمال آن می شود. مصرف مداوم الکل می تواند منجر به ناهنجاری های شدید از قبیل جنون و دمانس مرتبط با الکل شود.
می خوارگی غالباً ناشی از ناراحتی های پنهان شخصیت است. عده ای در موقع خطر و فراموشی حوادث تلخ و یا برای تسکین کشمکش های درونی و فشار روانی به الکل پناه می برند. در بررسی عوامل محیطی و بیرونی، نوع شغل، بیکاری، وجود مراکز فساد و فحشاء، معاشرت با اشخاص معتاد، فقدان سرگرمی های سالم و … حائز اهمیت است.[۹]


تاثیر تغذیه در اختلال های روانی منتهی به جـــــــــــــــــــــرم
رابطه ی تغذیه و خلق و خو از جمله موضوع های جذاب و پیچیده ی علم تغذیه است که تا کنون کمتر مورد بحث و ارزیابی قرار گرفته است.درآ‌غاز سخن شاید بهتر باشد تعریفی از خلق و خو ارائه دهیم.خلق عبارت است ازهیجانی مستمرکه به طورذهنی احساس می شودونمونه های آ‌ن شامل افسردگی،اضطراب و خشم است.مطالعات نشان می دهند که خلق و انتخاب غذا اثرات متقابلی بر هم دارند.از سوی دیگر تغییر خلق ممکن است نتیجه ی انتخاب غذا باشد. (تبیان)
 
اخیرا،شواهدی وجود دارد که نشان دهنده نقش روزافزون غذاوتغذیه در وضعیت عاطفی ماست.شواهد نشان می دهد که ممکن است مواد غذایی نقش مهمی در پیشگیری،پیشرفت و مدیریت از مشکلات روحی و روانی از جمله،افسردگی و اضطراب داشته باشد.غذایی که می خوریم،نقش مهمی در سلامت جسمی و روحی ما  دارد.رژیم غذایی بر سلامت جسمی ما و سلامت جسمی ما به نوبه خود می تواند بر روی وضعیت  عاطفی ما تاثیر بگذارد. (www.diet.com)
عوامل بسیاری در ایجاد جرم نقش ایفا می کنند.ما در این پایان نامه سعی کردیم که نقش تغذیه را کلیدی تر بررسی کنیم.گاهی همین تغذیه نامناسب خود ممکن است باعث اختلالات خلقی شود و این بد خلقی ها فردرا به سمت جرم سوق دهد.نکته ی مهم وحائزاهمیت این است که اختلالات خلقی مانند افسردگی ،اضطراب و پرخاشگری ممکن است ناشی از نحوه ی تغذیه افراد باشد یا این که اگر از عوامل دیگری باشد تغذیه آن را تشدید کند یا ازآن بکاهد.رابطه تغذیه و خلق‌وخو یک رابطه مستقیم است.اگر بدن از نظر شیمیایی و ترکیبات طبیعی خود متعادل باشد،خلق و رفتار فرد هم متعادل می‌شود.غذا خوردن صرف ‌نظر از تأمین نیازهای بدن،جنبه روانی هم دارد.برای تمام افراد،غذا خوردن یک لذت روانی است.غذا را تنها جهت اینکه گرسنگی را برطرف کنیم یا انرژی مورد نیاز بدن را تأمین کرده باشیم،نمی‌خوریم.تغییر برنامه غذایی و تهی شدن سلول‌ها از مواد غذایی و معدنی مورد نیاز بدن،آثار جانبی خطرناکی دارد که خود را از طریق تغییرات فیزیولوژیکی و خُلقی نشان می‌دهد. (www.nojanserver.com)
پایان نامه
ارتباط مواد غذایی با حالات روحی و روانی،یکی از موضوعاتی است که در طی زندگی روزمره برای هر کدام از ما به طور تجربی به اثبات رسیده است.آیا احساس افسردگی و اضطراب می کنید؟آیا از اینکه برخی اوقات بسیار تند مزاج و زود رنج می گردید،ناراحتید؟شاید اکنون،زمان آن فرا رسیده باشد که نگاهی به نوشیدنی ها و غذاهای مصرفی تان بیندازید تا دریابید که آیا آن ها اثرات مخربی در حالات روحی و روانی شما دارند و یا خیر؟بنابر گفته متخصصین تغذیه،غذاهایی که می خورید می توانند موجب بهتر یا بدتر شدن احساس شما در کوتاه مدت یا دراز مدت گردند.ثابت نگه داشتن سطح قند خون،یک عامل بسیار مهم مرتبط با غذا می باشد که به شما کمک می کند تا احساس بهتری داشته باشید و پر انرژی تر باشید.اگر سطح قند خونتان به خوبی کنترل نگردد،مثلا با خوردن مقادیر زیادی شکر و شیرینی بالا برود و دچار نوسانات متعدد در هنگام شبانه روز شود،این احتمال بیشتر خواهد بود که احساس نامطلوبی از خود داشته باشید.مطالعات نشان داده اند که سلامت جسم،به بهبود حالات روحی شما کمک خواهد کرد،مثلا برخی مواد مغذی مهم که در برخی غذاهای خاص وجود دارند،می توانند سطح هورمون های ارتقادهنده روحیه ی خوب را افزایش دهند.همان طور که برخی غذاها به شما کمک می کنند تا احساس بهتری داشته باشید،برخی دیگر از غذاها هم می توانند باعث ایجاد احساس نامطلوب در شما بشوند. (تبیان)

وقت هایی که افسرده و غمگین هستید،هوس خوردن چه غذایی می کنید؟بعضی ها این جور مواقع اشتهایشان کور می شود،بعضی ها هم برعکس به بهانه اضطراب و افسردگی حسابی از خجالت شکمشان در می آیند.آیا خوراکی ها می توانند روی حالات روانی آدم ها تأثیر بگذارند؟اگر جواب مثبت است،کسانی که از افسردگی رنج می برند با رعایت کدام رژیم غذایی می توانند شدت آن را کاهش دهند؟واقعیت این است که موادغذایی روی خلق و خوی افراد تأثیر مشخص و ثابت شده ای دارند.با تغییر سبک زندگی امروزین،ذایقه ی افراد هم تغییر کرده و بیشتر به سمت غذاهای آسان و در دسترس و مواد غذایی فرآوری شده متمایل شده است.فعالیت و تحرک بدنی مردم شهرنشین هم به حداقل رسیده و بدخوری و پر خوری نه تنها تغییراتی در اندام افراد به وجود آورده بلکه با گسترده شدن گرسنگی های پنهانی ناشی از عدم دسترسی به ریزمغذی های مختلف،تغییرات چشمگیری در خلق و خوی افراد به وجود آمده است.استرس،اضطراب،افسردگی،پرخاشگری و میل به تهاجم و تخریب در کودکان و بزرگسالان نتیجه عدم تعادل در ترکیبات مواد غذایی مصرفی است. گرایش افراد به مصرف مواد قندی هم از عوارض همین سبک زندگی غلط است که به ایجاد حالت های افسردگی دامن میزند.گرایش به مصرف کربوهیدرات های تصفیه شده درقالب انواع شکلات،شیرینی،بستنی و نوشابه ها موجب تحریک هرچه بیشتر پانکراس و ترشح سریع انسولین می شود.این هورمون مهم باعث هدایت قند و مولکول های انرژی زای دیگر به داخل سلول ها و افت قندخون و فشارخون می شود.
در نتیجه شخص دچار بی حوصلگی و کم طاقتی شده و میل و هوس بیشتری به دریافت مواد قندی پیدا می کند.از طرف دیگر در صورت عدم دریافت میان وعده و طولانی شدن فاصله وعده های غذایی به خصوص در کودکان که ذخایر گلیکوژنی کمتری دارند،این افت سریع تر اتفاق می افتد.
بیماری روحی،بیماری‌ نیست که به‌طور ناگهانی بروز کند،بلکه در اثر یک رشته علل پیش می‌آید.بعضی از دلایل بروز بیماری‌های روانی صرفاً به تغذیه مربوط می‌شوند،بنابراین می‌توان با تغییر شیوه‌ی رژیم غذایی،آن را برطرف ساخت.از مدت‌ها پیش ثابت شده است که کمبود ویتامین‌های گروه ب می‌تواند یک نوع جنون ایجاد کند.تحقیقات نشان می‌دهد کسانی که تحت رژیم‌های غذایی فاقد ویتامین‌های گروه ب قرار گرفته‌اند،به شدید،عصبانیت،فشار های عصبی و  مبتلا شده‌اند.این آزمایش‌ها به صراحت ثابت می‌کند که کمبود ویتامین‌های ب می‌تواند یکی از علل اصلی اختلالات روانی باشد. (تبیان)
به طور مسلم همان طوری که غذاها اگر حساب نشده خورده شوند باعث بیماری جسم انسان می گردند می توانند در حالات درون انسان نیز اثر بگذارند و باعث افسردگی،اضطراب،زود رنجی،تند خویی،خشم و غضب انسان شوند.بنابراین بایستی از این زاویه نیز غذاها را مورد بررسی قرار داد.هر کس در برابر حالات روحی خود باید غذایی را انتخاب کند که مناسب حالش باشد.چیزی نخورد که در او آن چنان را،آن چنان تر کند.شناخت غذاها از این نظر نیز اهمیت فراوان دارد و جا دارد که برای انتخاب و نوع غذایی که می خوریم دقت کافی صرف کنیم وغذارابه خوبی بشناسیم وازاهمیت درمانی یابیماری آن آگاه باشیم. (فروزین،۱۳۷۸،۱۱)

پایان نامه ها

وضع روحی و مغزی ارتباط زیادی با نوع غذایی که ما می خوریم دارد.کمبود ویتامین ها می تواند باعث تغییرات شیمیایی سلول های مغزی شود و چنانچه این نوع غذا خوردن ادامه یابد افسردگی،اضطراب و  پرخاشگری ایجاد می شود.بسیاری از متخصصین علوم تغذیه معتقدند که سه دسته از ناراحتی ها با نوع غذای انسان ارتباط دارد که عبارتند از۱)افسردگی ها،۲)اضطراب ها و۳)پرخاشگری ها.در حالی که هنوز بسیاری از افراد معتقدند که این حالات فقط در شرایط نامساعد خارجی ایجاد می شود و غذاها در ایجاد آن ها نقش ندارند.ما هم معتقدیم که شرایط خارجی هم می توانند اثرات نامساعد و نا خوشایندی روی مغز ما بگذارند. هستند بسیاری از افراد که کوچکترین مشکلی در زندگی خود ندارند ولی گاهی با خوردن بعضی از غذاها بدون آن که خودشان علتش را بدانند دچار اضطراب،افسردگی و پرخاشگری می شوند. (فروزین،۱۳۷۸،۲۹)
 
اگر به شما بگویند که نوع تغذیه با سلامت روان شما نسبت مستقیم دارد،باور می‌کنید؟شاید در نگاه اول این دو موضوع هیچ ارتباطی با هم نداشته باشند اما بسیاری از کارشناسان بر این باورند،اعمال برخی تغییرات در رژیم غذایی طی۵۰سال گذشته،نقش مهمی در افزایش بیماری‌های روانی داشته است.امروزه ثابت شده است که تغذیه،تاثیر بسیار مهمی بر اعصاب و روان انسان دارد.تحقیقات اخیر نشان می‌دهد که گرایش مردم به مصرف غذاهای حاوی قندوچربی بیشترواجتناب ازمصرف موادغذایی تازه به افسردگی،اضطراب و پرخاشگری منجر می‌شود.اکثر روان پزشکان بر این باورند که نمی توان نقش تغذیه بر سلامت اعصاب و روان را نادیده گرفت.
 
ریشه ی بسیاری از ناراحتی های عصبی و روانی را باید در نوع تغذیه ای که به عمل می آوریم جست و جو کرد.بین این دو رابطه مستقیمی وجود دارد.سلامت روان هر انسانی بستگی مستقیمی با غذایی که می خورد و مقدار آن دارد و این دو از یکدیگر جدا نیستند. (واتسن،۱۳۷۱،۱۵)

کارشناسان تغذیه اعتقاد دارند آنچه که مردم می‌خورند و می‌آشامند،به ‌صورت مستقیم،و در شرایط زمانی و مکانی به‌ صورت غیرمستقیم،در کاهش یا افزایش فشارهای روانی فرد موثر است.متخصصان علم تغذیه با صراحت اعلام می‌کنند،هنگام فشار روانی وعده‌های غذایی را حذف نکنید،حتی در صورت امکان به جای سه وعده،پنج وعده غذای کم حجم میل کنید.افراد بایددر برنامه غذائی خوداز انواع ویتامین‌ها و مواد معدنی استفاده کنند،زیرا کمبود ویتامین و مواد معدنی می‌تواند موجب افسردگی و اضطراب شود.متخصصان تغذیه معتقدند مصرف کافئین باید کم شود،‌این در حالی است که اغلب مردم کافئین را به عنوان عامل افزایش انرژی مصرف می‌کنند،حال آن که این یک حس کاذب از انرژی است .
 
امروزه ثابت شده است که تغذیه،تاثیر بسیار مهمی بر اعصاب و روان انسان دارد.اثرات متقابل جسم و روان بر یکدیگر،امری است که امروزه به طور کامل به اثبات رسیده است و اگر ادعا کنیم عواملی که بر سلامت جسم تاثیر می گذارنددر حفظ سلامت روان نیز اثرات مهم وقابل توجهی دارند سخنی به گزاف نگفته ایم.تغذیه یکی از عوامل موثر در سلامت جسم است و به همان نسبت نیز در سلامت اعصاب و روان اثرات قابل توجهی دارد.تغذیه ی ناکافی و نا مناسب می تواند اثرات نا مطلوبی بر اعصاب و روان انسان به جاگذارد و حتی موجب افسردگی شدید و اختلالات عصبی جدی شود.از طرف دیگر اعصاب و روان نیز اثرات بسیار مهم و قابل توجهی بر تغذیه انسان دارد و عوارض عصبی و روانی می تواند موجب اختلالات تغذیه ای شده و به سلامت انسان لطمات فراوانی وارد سازد.
اینک اثرات متقابل تغذیه و اعصاب و روان را به طور خلاصه بررسی می کنیم.۱)کربوهیدرات ها یا مواد قندی_نشاسته ای:سلول های عصبی انرژی مورد نیاز خود را صرفا از گلوکز تامین می کنند.گلوکز فرم ساده کربوهیدرات است که قابل جذب در دستگاه گوارش می باشد.مواد قندی_نشاسته ای برای این که جذب شوند باید به فرم قند ساده یعنی گلوکز تبدیل شوند.چنان چه در برنامه غذایی روزانه کمبود کربوهیدرات وجود داشته باشد انرژی به مقدار کافی به سلول های عصبی نمی رسد،در نتیجه سلول های عصبی دچار کمبود انرژی شده و نمی توانند کار خود را به خوبی انجام دهند که این امر موجب بروز ناراحتی های عصبی خواهد شد.هم چنین محدودیت شدید کربوهیدرات به مدت طولانی باعث پایین آمدن قند خون می شود که به این حالت هیپوگلیسمی می گویند و عوارض آن عبارتند از :اضطراب و سایر عوارض عصبی،۲)مواد پروتئینی :کمبود پروتئین در برنامه غذایی روزانه موجب بروز عوارض عصبی ناشی از این کمبود می شود،۳)ویتامین ها :ویتامین های گروه ب و ویتامین ث در سلامت سیستم عصبی تاثیر زیادی دارند.ویتامین هایی که در سلامت اعصاب موثرند و کمبودشان عوارض عصبی ایجاد می کند عبارتند از ویتامین های ب۱، ب۳، ب۵، ب۶و ب۱۲٫برخی از این ویتامین ها در سوخت و ساز مواد قندی _نشاسته ای موثر بوده و انرژی لازم برای سلول های عصبی را فراهم می کنند.بنابراین با کمبود آن ها انرژی لازم و کافی به سلول های عصبی نرسیده و در کار سیستم عصبی اختلال ایجاد می شود که این امر منجر به بروز ناراحتی های عصبی می شد.ویتامین ث نیز در ساخته شدن موادی موثر است که موجب انتقال پیام های عصبی از یک سلول به سلول دیگر می شوند.بنابراین کمبود آن باعث بروز ناراحتی های عصبی می شود.عوارض ناشی از کمبود ویتامین ث در موارد شدید عبارت است از اضطراب،تندخویی وافسردگی و۴)موادمعدنی:مواد معدنی نیز در سلامت و فعالیت دستگاه عصبی موثرند،موادی که در این ارتباط نقش مهمی دارند عبارتند از الف)ید.یک ماده معدنی است که در تکامل دستگاه عصبی موثر است.ب)منیزیم.در سلامت دستگاه عصبی موثر است و کمبود آن عوارض عصبی از قبیل تحریک پذیری و آشفتگی روانی ایجاد می کند.ج)آهن.کمبود آهن موجب کم خونی می شود و در این عارضه به علت آن که خون به مقدار کافی ولازم به سلول هاازجمله سلول های عصبی نمی رسدعوارض عصبی نمود می یابد.مصرف شکلات نیز تاثیر منفی بر سلامت روان بسیاری از افراد دارد به طوری که فرد با خوردن یک تکه شکلات دچار تنش عصبی می شود. (www.blogfa.com)
 
غذاو شیوه ی تغذیه یکی از عوامل مهم حفظ سلامتی در درمان و پیشگیری بیماری ها از جمله بیماری های روانی می باشد و پژوهش هایی که به ویژه در دو دهه اخیر به عمل آمده نشان دهنده و موید این موضوع است.سلامت روان ارتباط مستقیم با سلامت اعصاب فرد دارد.
رژیم غذایی یکی از عوامل مهمی است که در سلامتی انسان ها نه فقط از نظر جسمی،بلکه به صورت موثر در جنبه های روحی و روانی نقش حیاتی دارد.دستگاه پیچیده عصبی مسئول جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات از محیط خارجی و داخلی بدن،ذخیره تجربه ها و تنظیم سیستم بدن است.همه ی بخش های بدن را به هم ارتباط می دهد وهر عمل آگاهانه وغیر آگاهانه درداخل بدن رالحظه به لحظه کنترل می کند.اعمال غیرارادی مانند گردش خون وعمل هضم و جذب تا افکار و احساسات و ادراک حسی و آنچه شخص احساس می کند یا انجام می دهد.تحقیقات علمی نشان می دهدکه تغذیه خوب برای رشد مناسب و عملکرد صحیح دستگاه عصبی ضروری است.مشاهده شده که استفاده به جا وصحیح مواد غذایی در تسکین بعضی از اختلالات دستگاه عصبی موثر بوده و باعث آرامش روحی می گردد. (اورسل،۱،۱۳۸۱)
 
خوردن بعضی از مواد غذایی و یا عدم مصرف کافی آن نیز شخص را دچار بیماری می کند.بین غذایی که مصرف می کنیم و کمبودهای ناشی از آن و نابه سامانی های روانی و عصبی رابطه وجود دارد. کمبود یا افزایش بعضی از مواد غذایی در بدن واکنش های روانی و هیجانات عصبی را در پی دارد.ما باید این اصل را که تعدادی از واکنش های روانی و اختلالات عصبی ما از کیفیت و کمیت غذایی که می خوریم ،سرچشمه می گیرد بپذیریم.تغذیه می تواند عاملی موثر و مهم در از بین بردن ناراحتی های عصبی و گامی موثر در جلوگیری از نابه سامانی های روانی بردارد.شاید هرگز نشود تصور کرد که غذا تا این حد در شخصیت و واکنش های عصبی و روانی اثر داشته باشد. (واتسن،۱۳۷۱،۹۷)
 
ما از بررسی عقاید گروهی از متخصصان تغذیه به این نتیجه رسیده ایم که بین روان و تغذیه جسمانی رابطه مستقیم و نزدیکی وجود دارد و به طور کلی غذایی را که ما می خوریم پس از یک سلسله فعل و انفعال لازم به مواد انرژی زا مبدل می شود و این مواد انرژی زا هستند که در واقع سرنوشت مغز و چگونگی انجام وظایف و واکنش های آن را تعیین می کنند. (واتسن،۱۳۷۱،۳۲)
به طور قطع ثابت شده که غذاها در حالات روحی ما تاثیر فراوان دارند و هرکس باید وضع روحی خود را بشناسد و با اطلاع از همان وضع،غذای مورد علاقه خود را انتخاب کند.این مطلب صحیح نیست که انسان هر غذایی راکه دوست دارد بخورد بلکه بایستی غذایی بخورد که برای سلامت جسم و آرامش روح و روان او مفید باشد و باعث تغییراتی در ساختمان جسمانی و فکری او نشود. (فروزین،۱۳۷۸،۱۳۹)
 
اختلالات روحی و روانی هم چون افسردگی،اضطراب و پرخاشگری اختلالات پیچیده ای هستند که در درجات مختلف در افراد بروز می کنند.تغذیه می تواند نقش موثری در حفظ سلامت روان و کنترل و پیشگیری از بروز علائم عصبی داشته باشد.مطالعات نشان داده است که افرادی که رژیم غذایی نامناسب و ضعیف دارند بیشتر به افسردگی و اضطراب مبتلا می شوند چراکه تغذیه مناسب می تواند حا می مغز در کنترل و مدیریت شرایط استرس باشد.سیستم عصبی متاثر ازبالا یا پایین رفتن میزان قند خون و نیز میزان دریافت ویتامین ها،مواد معدنی و اسیدهای چرب ضروری از طریق غذا است.رژیم غذایی که بتواند جزئی ترین نیاز بدن را فراهم آورد،می تواندتضمین کننده سلامت روان باشد.برای حفظ سلامت روان۱)از مصرف الکل اجتناب شود،۲) مصرف قهوه،چای پررنگ و کولا محدود گردد چرا که این مواد منابع کافئین هستند که محرک اعصاب اند،لذاعلائم افسردگی واسترس راتشدید می نمایند،۳)مصرف قندهای ساده مثل قند و شکر و شیرینی به تشدید استرس کمک می کند،۴)سیستم عصبی به افت قند خون بسیار حساس است،زیرا سلولهای مغزی برای فعالیت خود احتیاج مبرم و مداوم به گلوکز دارند و ازطرفی هم نمی توانند قندرا برای استفاده خود ذخیره کنند،به این خاطر گرسنگی های طولانی مدت و افت قند خون در تشدید حالات عصبی موثر است،۵)مطالعات نشان داده است که اسید های چرب غیر اشباع(امگا۳ و امگا۶)در افراد دارای اختلالات روحی،بسیار کمک کننده است و باعث کاهش افسردگی می شود،۶)مصرف زیاد فست فودها به تشدید اختلالات روحی منجر می شود،۷) تریپتوفان،اسید آمینه ای است که در تولید سروتونین نقش دارد.کاهش سطح سروتونین در بدن منجر به بروز افسردگی می شود.قرار دادن پروتئین در رژیم غذایی باعث افزایش سطح تیریپتوفان خون می شود که این ماده نیز نهایتاً تبدیل به سروتونین می شود و۸)ویتامین ها ومواد معدنی نیز در فعالیت های عصبی بدن مؤثر اند.
 
 
 
 
 
 
 
 
 

بخش اول: افـسردگی[۱]
افسردگی یکی از شایع ترین بیماری های عصر ماست که آن را به سرماخوردگی روانی هم تشبیه کرده اند.اختلالات روانی و رفتاری اختلالات شایعی هستند که ۲۵درصد افراد در طول زندگی به آن ها دچار می شوند.علائمی هم چون بی علاقگی به همه چیز و گاه همه کس،اقدام به خودکشی،دیگر کشی،دیوانگی،شیدایی و رفتار اجتماعی نامناسب.اختلالات روانی ناشی از عوامل‌ اجتماعی،عوامل روانی،مصرف الکل،نیکوتین،مواد مخدر ونوع تغذیه فرد است.افراد افسرده الکل،نیکوتین و داروهای تغییر دهنده خلق را به عنوان راهی برای کاهش افسردگی استفاده می‌کنند امادر واقع استفاده از این مواد می‌تواند با افسردگی و اختلال اضطرابی بیشتری همراه باشد.‌شواهد نشان می دهند که اختلال در ترکیبات شیمیایی مغز یک عامل مهم در اختلالات افسردگی به شمار می رود.یکی از مهم ترین عواملی که باعث به هم خوردن این ترکیبات شیمیایی در مغز می شود نوع تغدیه فرد است.به عنوان مثال افرادی که دچار بیماری افسردگی هستند،معمولاً در ترکیبات شیمیایی مغز آنها، بی نظمی پیدا می شود.از متداول ترین درمان ها جهت بیماری افسردگی،دو روش دارو درمانی و روان درمانی هستند،که بیشترین نتیجه را نیز به همراه دارند.هم چنین خودداری از مصرف الکل ویک رژیم غذایی متعادل و مناسب نیز تاثیر به سزایی دارد.‌ (www.blogsky.com)
ارتکاب جرم می تواند ناشی از افسردگی فرد مجرم باشد.یعنی افسردگی عامل برانگیزاننده جرم باشد.یکی از بیشترین ارتباطات میان افسردگی و جرم زمانی است که باور عمیق فرد نسبت به بی اصل بودن زندگی چنان اورا ناامید کند که قبل از انتحار(خویشتن را کشتن )فرزندان و دیگر اعضای خانواده خود را به قتل برساند.وجود وهله های آشفتگی و افسردگی پس از روان گسیختگی را می توان،از متداول ترین اختلال ها در مجرمان دانست.
گرایش به رفتارهای بزهکارانه در بین افسردگان بیش از افراد بهنجار است واختلال افسردگی در افراد بزهکار بیش از افراد عادی است،در نتیجه این فرضیه که میان افسردگی و جرم رابطه ای مثبت است تایید می شود. (مجله دانش پژوهان،۱۳۸۴،شماره۷)
اختلال‌های خلقی باافسردگی یا شعف که در بعضی موارد با ویژگی‌های روان گسستگی همراه است توصیف شده‌است.افسردگی قدرت قضاوت را تضعیف و باعث رفتارهای نامعقول می‌شود. (ویکی‌پدیا)
آیا رابطه ای بین رژیم غذایی و افسردگی وجود دارد؟آیا رژیم غذایی فقیر با مواد مغذی ضعیف،می تواند باعث افسردگی شود؟آیارژیم غذایی درجلوگیری ازافسردگی نقش دارد؟بسیاری ازمواد غذایی روی حالت و وضعیت شخص اثر می گذارند.تغذیه سالم جلوی افسردگی را می گیرد.بسیار مهم است که اشخاص افسرده، میزان قندخونشان راثابت نگاه دارند.خوردن غذاهای پر کربوهیدرات باعث کاهش افسردگی می شود.این غذاها باعث می شود که تولیدسروتونین درمغز زیاد شود و حالت نشاط ایجاد کند و جلوی افسردگی را بگیرد.خوردن مقدار زیاد پروتئین نیز کمک کننده می باشد،زیرا مقدار اسید آمینه لازم برای بدن را بالا می برد.ویتامین های گروه ب واسیدهای چرب نیزباعث کاهش افسردگی خواهند شد.رژیم غذایی افرادی که دارای اختلالات خلقی هستند باید از نظر کمبود مواد مغذی مورد ارزیابی قرار گیرد. (تبیان)
غذا در افسردگی و حالت های تهاجمی شما دخالت دارد.مواد غذایی عمده از قبیل کربوهیدرات ها،پروتئین و چربی و هم چنین کافئین به نحو محسوسی می تواند بر روی خلقیات و انرژی مغزی شما تاثیر بگذارد. (کارپر،۱۳۷۹،۳۸۱)
رژیم غذایی افرادی که دارای اختلالات خلقی هستند باید از نظر کمبود مواد مغذی مورد ارزیابی قرار گیرد. مواد مغذی مختلفی روی خلق اثر دارند که به اختصار به برخی اشاره می شود.کربوهیدرات:طبق نظریه ی موجود،مصرف کربوهیدرات باعث تولید سروتونین در مغز می شود که عملکرد آ‌ن تقویت خلق و رهایی از افسردگی است.تریپتوفان ا‌سیدآ‌مینه ای است که پیش ساز سنتز سروتونین است.با افزایش دریافت کربوهیدرات مقدار بیشتری تریپتوفان در مغز به سروتونین تبدیل می شود.مطالعات نشان می دهند که افراد،۱۴الی۳۰دقیقه پس از دریافت کربوهیدرات احساس انرژی پیدا می کنند،در حالی که دو ساعت بعد به دلیل رهایی انسولین و کاهش سطح گلوکز خون احساس خستگی می کنند.همچنین در مطالعه ای که به مدت۹روز انجام شد مشخص شد دریافت اندک کربوهیدرات منجر به افزایش پرخاشگری و افسردگی می شود.برخی محققین علت بروز رفتار های جنون آ‌میز را به هیپوگلیسمی نسبت داده و ذکر کرده اند که گلوکز خون در این افراد کاهش بارزی داشته است.علائمی چون اضطراب،رفتار غیر طبیعی و اختلا ل درک از علائم هیپوگلیسمی است.ویتامین ها و مواد معدنی نیز بر خلق و احساسات تاثیر دارند.از نشانه های روانی این دو کمبود می توان موارد زیر را ذکر کرد:اختلالات خلقی،واکنش های روان پریشانه نظیر توهم و نادرست انگاری،رفتار خشونت آ‌میز،گفتارهای نامربوط وتغییرات سریع بین فقدان علاقه و هیجان.اسیدهای چرب امگا ۳نیز با کاهش عصبانیت،افسردگی و اضطراب همراه بوده است.هم چنین از مصرف الکل،کافئین،قهوه،نسکافه و غذاهای کنسروشده بپرهیزید. (تبیان)
علل درونی افسردگی ناشی از تغییراتی در ترکیبات شیمیایی مواد درون مغز است مثلا زمانی که سروتونین مقدارش در سطح مغز کاهش می یابد.در بعضی از افراد که در


تاثیرشبه خوراکی هادر جــــــــــــــــــرایم
 
 
آنچه امروزدرجوامع مختلف بشری دغدغه ای بس عظیم میان آحادمردم ومسئولین ایجادکرده است وبه نوعی همه اقشارجامعه اعم ازدولت،قوه قضائیه وخانواده هاراسردرگم کرده است عاملی است که می توان آن را بحران قرن۲۱نامید.موادمخدر وروان گردان ها امروزه درحجم وسیعی،تمام افرادجامعه به خصوص جوانان رادربرگرفته است که تنها راه مبارزه با آن نمی تواند مقابله مستقیم کیفری باشد،چراکه اگرچنین بود دراین چندقرن اخیرکه رواج آن همه گیرشده است بایدروبه کاهش سوق می یافت،درحالی که می بینیم نه تنها روبه زوال نرفته است بلکه روز به روز برتنوع این مواد روانگردان افزوده می شود به گونه ای که درحال حاضربیش از۴۰۰ نوع ماده روان گردان درمیان اقشارجامعه مورداستفاده می باشدکه تنها بخش معدودی از آنهاتحت ضمانت کیفری می باشد.پس آن چه به عنوان مقابله کیفری برای مبارزه بااین مواددرنظرگرفته شده است درعمل راهکاراساسی بااین مقوله نبوده است،بلکه باید ازراهکارهای اساسی تری دراین زمینه بهره جست تابتوان این غول عظیم الجثه موادمخدرو موادروان گردان رابه زانونشاند.سوالی که مطرح است این است که چه راهکاری را می توان برای پیشگیری از سوء مصرف مواد روان گردان در نظر گرفت تا هم بتوان از مصرف جلوگیری نمود وهم مقابله کیفری به مفهوم امروزی برای جامعه دردسرسازنباشد.باتوجه به گستردگی بیش ازحدموادروان گردان درجهان واینکه شایداستعمال بسیاری ازاین مواد به دلیل ناآگاهی بشرازاین مواد می باشد،قدم اول درراه مقابله بااین مواد،شناخت اصولی وحرفه ای ازاین مواد می باشد،و بعدتر شناخت راه حلی برای درمان وترک آن والبته شاید رهایی از آن است،چرا که به اعتقاد درمان گران اعتیاد،ترک،عاملی است برای بازگشت مجدد،ولی رهایی،امید بازگشت به مصرف راکم رنگ تر خواهد کرد.

امروزآمارمعتادان کشور بالغ بر۲میلیون نفرمی باشدودرصدقابل توجهی ازجمعیت کیفری کشور(حدود ۴۵درصد)مستقیماًبه خاطرجرایم مربوط به مواد مخدرو روان گردان ها درزندان هستند واین میزان به صورت غیرمستقیم رقمی بالغ بر۶۰درصد است،چراکه بسیاری ازجرائم هم چون جرائم منافی عفت،قتل،آدم ربایی وسرقت وابسته وبه تبع موادمخدرایجادمی شوند. (نقره کار،۱۳۸۸)
تاثیرات موادروان‌گردان ازجمله قرص اکستازی وکریستال به مراتب بیش ازموادمخدری چون تریاک،هروئین والکل است وکسانی که ازاین مواداستفاده می‌کنند مرتکب جرایم وجنایاتی به مراتب شدیدترمی‌شوند.پس معلوم می شودکه شاید مناسب ترین راه برای مقابله کیفری با اینگونه جرائم که سلامت روانی جامعه رابه هم می زنند همین اقدامات تامینی باشد،چراکه نه تشدیدمجازات توانسته است جواب گوی این توسعه جرائم باشد ونه فرهنگ سازی صرف.البته کشورایران دراین چندسال اخیربیش ازپیش به این مسئله پرداخته واقدامات پیشگیرانه تامینی را،ملاک قانون گذاری خودقرارداده است که می توان به مصوبه مجمع تشخیص مصلحت در خصوص ت های نظام برای مبارزه با مواد مخدر و روان گردان ها مصوب تیر ۸۵ مجمع تشخیص مصلحت نظام و یکصدوبیست و چهارمین جلسه ستاد مبارزه با مواد مخدر در تاریخ آبان ۸۸ اشاره کرد که اقدامات قابل تاملی را در زمینه مقابله تامینی با مواد مخدر و روان گردان ها در نظر گرفته است.

سال های متمادی است که انسان ها برای درمان بیماری ها و تسکین دردها از موادی استفاده می کنند که سیستم زیست شناختی انسان را تغییر می دهد.در طی قرن ها افراد برای تغییر حالت های روانی،بهبود حالت خلقی، احساس لذت،تغییر ادراک یاکاهش اضطراب به مصرف موادرو می آورند.مسئله مصرف موادیکی از مشکلات اساسی جهان است و هزینه های مادی و معنوی زیادی برجامعه تحمیل می کند.آنچه مهم است ارتباط مصرف این مواد و جرم است.بسیاری از مردم براین باورند که مصرف مواد،از جمله علل بروز اعمال مجرمانه است.چون مصرف هرکدام از این مواد اثرات مختلفی برجنایت و خشونت دارد.تقسیم بندی این مواد بدین شکل است :
 
۱-مواد مخدر: این مواد در افراد واکنش های منفی شدیدی را برمی انگیزد و با جرم تداعی می شود.
 
۲- مواد توهم زا:حالت هوشیاری را با تغییر واقعیت دگرگون می کند و به بیان دیگر جهانی غیراز جهان واقعی را برای انسان ایجاد می کند.نتایج پژوهش ها نشان می دهد که در مصرف کنندگان این مواد گاهی حالت وحشت زدگی،فزون حساسیتی،احساس قطع تماس با محیط اطراف و رفتارهای عجیب مشاهده می شود.این افراد اگر به این مواد دسترسی پیدانکنند دچار خشم،اضطراب،بی قراری و حتی میل به خودکشی یا دیگر کشی و اعمال خشن می شوند و هم چنین مستعد ارتکاب هرگونه جنایت خشونت آمیز می گردند.
 
 
بخش اول: مـواد مخدر[۱]
دو جوان تحت تاثیر مواد مخدر مرتکب جنایت شدند،یکی از دو متهم پس از مصرف مواد،دوست خود رااز پای در آورد و جوان معتاد دوم،دستش به خون برادر،آلوده شد.در بیشتر خبرهایی که می خوانیم یا می شنویم ردپایی ازنقش مواد مخدردرارتکاب جرایم وجنایات به چشم می خورد.مثلا مادری به خاطر اعتیاد،فرزند سه ساله اش را به قتل می رساند،جوانی به خاطر پول خرید مواد مخدر،پدر پیرش را قربانی می کند،پسری برای خریدن مواد مخدر مورد نیازش،دست به سرقت و زورگیری می زند.وقتی این اخبار را می خوانیم و ریشه یابی می کنیم متوجه می شویم که مصرف مواد مخدر چه اندازه در بروز جرایم و ارتکاب جنایات تاثیر منفی دارد.وقتی آسیب های اجتماعی را بررسی می کنیم در بسیاری ازآنها از قبیل سرقت،قتل،خودکشی،تصادف اتومبیل وطلاق نقش مواد مخدر را به وضوح می بینیم،از طرفی در بیشتر جنایت های خیابانی یکی از طرفین یا هر دو معتاد و مصرف کننده مواد مخدر هستند ودر اعترافاتشان به این موضوع اشاره می کنند که هنگام ارتکاب جرم وجنایت چون مواد مصرف کرده بودند،حالت طبیعی و عادی نداشته اند.تاثیر مصرف مواد مخدر برشخص گاهی به حدی است که وی در یک اقدام جنون آمیز و شاید ناخواسته که به علت مصرف زیاد یا عدم مصرف به موقع ماده مخدر به وجود آمده است،نزدیک ترین عضو خانواده اش را قربانی می کند.وقتی معتاد نیازمندتهیه پول برای خریدموادمخدرمی شود،ازهرراهی مثل سرقت،ی،آدم ربایی،زورگیری و حتی قتل استفاده می کند تا به خواسته اش برسد.مصرف انواع مواد مخدر و روان گردان ها تا به حال منشا بسیاری از جرایم و جنایات بوده است.خودکشی و قتل دو نمونه ازآسیب های اجتماعی است که فرد معتادمرتکب آن می شود.زایل شدن عقل و تحریک اعصاب دو نمونه از تاثیرات مخرب و منفی مصرف مواد مخدر شیمیایی و صنعتی است، که این روزها در جامعه به وفور یافت می شود.تاثیر مصرف مواد مخدر به ویژه از نوع شیمیایی آن،روی سیستم عصبی فرد مصرف کننده،بسیار مخرب و ویران گر است و گاهی آن را دچار توهم می کند به طوری که به هر کسی که اطرافشان می بینند بدبین می شوند و این بدبینی بعضی اوقات منجر به وقوع حوادث ناگواری خواهد شد.گاهی اوقات این مواد چنان اعصاب و روان فرد را پریشان و مختل می کند که تعادل خود را از دست می دهدو وقتی تاثیرموادازبین رفت،حتی شایدیادش نیایدکه چه کارهایی انجام داده است.  (www.magiran.com)
 
مطالعات و تحقیقات نشان داده که رفتارهای بزهکارانه ناشی از اعتیاد به مواد مخدر،امری اجتناب ناپذیر است.میزان اعمال بزهکارانه معتادان،بسیار زیادومتنوع می باشد.بیشتر این جرایم مربوط به خرید و فروش مواد مخدر می باشد که معمولاً همراه با انواع قانون شکنی است و باعث درگیر شدن معتادان در جرایم سنگین تر،نظیر برهم زدن نظم عمومی وضرب وجرح می شود.رابطه بین بزهکاری و اعتیاد یک پدیده غیر قابل اجتناب تلقی می شود‏.رابطه ی بین ارتکاب جرم و اعتیاد برای اولین بار در دهه۱۹۳۰در آمریکا مورد توجه قرار گرفت. ‏بررسی برروی یک هزارمعتاد به موادمخدر نشان داد که ۸۰درصد آنها قبل از اعتیاد،هیچ نوع بزهکاری اجتماعی نداشته اند،در حالی که ۶۷درصد آنها پس از اعتیاد مرتکب جرم شده بودند.استفاده از مواد مخدر و ارتکاب جرایم،کاملا با یکدیگررابطه دارند و میزان بزهکاری همگام با افزایش مصرف مواد مخدر،افزایش پیدا می کند.همبستگی بین مواد مخدر و بزهکاری،مساله مشترکی به نام انحراف یا اخلاق ضد اجتماعی به وجود می آورد،که اعتیاد درآن،به عنوان یک انحراف یاناهنجاری اجتماعی تلقی می شود.اعتیادنشان دهنده نوعی ناهنجاری رفتاری در شخصیت اجتماعی فرد است.جرایم در این حیطه عموماً به دو نوع تقسیم می شوند،یکی مربوط به مواد مخدر و دیگری جرایم جانبی است.میزان جرایم در معتادان بسیار گسترده و پیچیده است و نه فقط نیاز معتاد به مواد مخدر،بلکه جرایم و جنایات خطرناک جانبی را نیز دربر می گیرد،ازجمله سرقت،قاچاق،خرید و فروش و حمل مواد مخدر،قماربازی و شرارت.نتیجه این است که اعتیاد به مواد مخدر علاوه بر آن که به خاطر سکرآور بودن مواد مخدرو اضرار به نفس از نظر فقهی گناه محسوب می شود و حرام و جرم است مقدمه و تالی فاسد جرایم دیگر نیز می باشد.البته در تعیین نوع مجازات باید عدالت اجتماعی و رافت اسلامی رعایت شود و هدف ازمجازات که اصلاح مجرم و بازدارندگی اواز تکرارجرم است تحقق یابد. (سایت دپارتمان مجازی پژوهش های حقوقی ایران)

موادمخدر هم چنین یکی از معضلات اصلى و جدی جامعه ی بشرى درجهان متمدن امروز است،که می توانداز فردی به فرددیگرواز نسلی به نسلی دیگرسرایت کندوابعادوسیع عوارض ناشی از مصرف آن،زندگی جسمی وروانی فردوهم چنین خانواده،فرهنگ،اقتصاد و اجتماع را به شدت متاثر و متضرر نماید.مواد مخدر، شامل همه ترکیبات و مشتقاتی است که کارکرد و فعالیت مغز را به صورت هیجان،افسردگی،رفتارنامناسب، عصبانیت یا اختلال در قضاوت و شعور تغییر می دهد،که هم از حیث تعداد افراد معتاد و هم از حیث پیچیدگی و خلاصی از اعتیاد،یکی از مهمترین آسیب های اجتماعی دنیاى معاصر محسوب می شود.
 
 
_ضررهای فردی:استفاده از مواد مخدر در سطح فردی،علاوه بر این که از لحاظ اخلاقی و شخصیتی، عواطف واحساسات راکمتر نموده،غرور وغیرت شخص رانابود می کند وهوش وحافظه و صفت های پسندیده ی انسانی رااز بین می برد و سرانجام،افراد معتادرابا فلاکت وبدبختی درگوشه های انزوابه هلاکت می رساند.هم چنین باعث آسیب رساندن به مغز شده،میزان افسردگی را بالا برده و صدمات جبران ناپذیر روحی و روانی را بر فرد تحمیل می کند.
_ضررهای خانوادگی:ازآنجا که افراد معتاد در استفاده از مواد مخدر و نشه کردن خود،همواره به تنهایی و پنهان کاری نیاز دارند،رفته رفته به گوشه گیری و انزوا از جامعه و خانواده عادت می نمایند و با احساس بی تفاوتی و نفرت از خانواده،رفتار و کردار ناسالم و نامناسب اختیار می کنند.فرد معتاد با این برداشت که خانواده نسبت به او،دید منفی دارد  عکس العمل های منفی از خود نشان می دهد و اعمال و رفتاری هم چون خشونت در خانواده شامل کودک ‌آزاری و همسر آزاری،غفلت ازتعلیم وتربیت فرزندان،مخالفت باتحصیل اولادو اعضای خانواده وتهدیدو بدرفتاری ازخود نشان می دهد.به همین ترتیب،عوارض و مسایلی هم چون نابسامانی و آشفتگی خانواده،محدودیت درروابط سالم خارج از خانواده،پائین آمدن سطح اقتصادی و اجتماعی خانواده،بی کفایتی درسرپرستی خانواده وبالاخره ازهم پاشیدن کانون گرم خانواده نیز از پیامدهای ناگواری است که گریبان گیر افراد معتاد به مواد مخدر می شود و اساس زندگی شان را متلاشی می سازد.
_ضررهای شغلی:استفاده از مواد مخدر،اعتبار فردی شخص معتاد را در جامعه به شدت خدشه دار می کند وفرصت وموقعیت شغلی وی رااز بین می برد.ازآنجا که شخص معتاد،درصورت نرسیدن مواد مورد ضرورت،دچار بحران روحی وجسمی شدیدو غیرقابل تحمل می شود،خواسته یا ناخواسته درحین کار،می تواند سانحه و حادثه بیافریند و برای تهیه و تزریق مواد و نشه کردن با آن،ناچاراست از کار کنار برود.هم چنین در اثر ابتلا به اعتیادو استفاده ی مواد مخدر،توان کاری و تحرک فیزیکی خود را از دست می دهد.
_عوارض اقتصادی:یکی از پیامدهای دیگر استفاده از مواد مخدردر جامعه،عوارض اقتصادی است که از ناحیه افراد معتاد تحمیل می شود و بخشی از هزینه ها و سرمایه های ملی و اجتماعی را هدر میدهد،بدین معنا که یک شخص معتاد به مواد مخدر،وقتی از صف کار و نیروی تولیدکننده خارج می شود،هم یک بازوی درآمد و فعالیت جامعه تعطیل می گرددو هم یک نیروی مصرف کننده در اجتماع افزوده می شود و خرج و مصرف اقتصادی آن،تاوان دوش دیگر اعضای خانواده و جامعه می گردد.از سوی دیگر،استعمال مواد مخدر توسط افراد در جامعه،هزینه های گرانی را در راستای مبارزه با جرایمی که بی واسطه یا باواسطه از مواد مخدر ناشی می شود،تحمیل می کند وفرصت زمانی محاکم ونیروهاى قضایی کشور را نیز به خود مصروف و معطوف می دارد.به همین ترتیب،هزینه های زیاد دیگری راهم درقسمت نگهداری مجرمین موادمخدر ومعتادان در زندان ها و هم درمراکز تربیت و ترک اعتیاد به خود اختصاص می دهدونیز خسارات ناشی از مراقبت های صحیح در شفاخانه ها و کلینیک ها را بر نهادهای ذی ربط در جامعه تحمیل می کند.
_ضررهای اجتماعی:اعتیاد به مواد مخدر،علاوه برتباهی زندگی فردی،ضررهای جبران ناپذیراجتماعی هم چون ضعف پایبندی به اصول اخلاقی و دینی،ارتکاب انواع انحرافات و جرایم مثل سرقت،فحشا،خشونت های اجتماعی و خانوادگی، و قتل،افزایش شغل های کاذب و نامناسب،بیکاری،بی خانمانی و فقر،افزایش معتادان بخصوص دختران و پسران جوان،سرایت اعتیاد به افراد خردسال جامعه،افزایش تعداد مرگ ومیر ناشی از مصرف مواد مخدرو پیوند بین قاچاق مواد مخدر و مسائل ی و امنیتی را بر خانواده و جامعه و کشور تحمیل می کند و سلامت و امنیت اجتماعی را به شدت مخدوش و مغشوش می سازد.
بخش دوم :مـواد توهـم زا
یکی از چالش‌های پیش روی دستگاه قضایی مسئله روان گردان‌ها ست.روان گردان‌ها به مواد شیمیایی گفته می‌شودکه برروی عملکردمغز،درک و هوشیاری اثرگذاشته ومنجر به تغییرات رفتاری و خلقی می‌شود.یکی ازمعضلات سیستم قضایی در برخورد باروان‌گردان ها،افزایش ارتکاب جرایم خشونت‌بار بالاخص قتل در زمان مصرف این مواداست.استفاده ازاین موادباعث ایجاداختلالات رفتاری ازقبیل پرخاشگری،رفتارهای تهاجمی،عدم درک زمان و مکان و اختلالات شناختی در افراد می‌شود،همواره احتمال بروز حوادث و جرایم در زمان مصرف این مواد مطرح است.این دسته از داروها ناراحتی های فکری،خلقی و ادراکی ایجاد می کنند.داروهای توهم زا دارای تاثیرات مخرب جسمی،روحی و روانی هستند.این داروها علاوه بر تاثیرات جسمی روی ادراک،بر روان فرد نیز اثرات عمده ای دارندومنجربه ایجاد احساسات خیال گونه،گیجی،از دست دادن کنترل،تغییر در تشخیص زمان،هذیان و زوال شخصیت می شوند.مصرف این داروها به شدت خطرناک بوده و باعث ایجاد اختلالات خلقی،افسردگی و اختلال تفکر می شود.افسردگی که در پس مصرف داروها گریبان گیر فرد می شود،حتی می تواند منجربه خودکشی و یا مرگ شود.پزشکان مدت هاست در حال مطالعه نحوه و مکان اثرگذاری این داروها روی مغز هستند،باوجودتحقیقات فراوان ابهامات زیادی دراین زمینه وجوددارد.ولی آنان دریافته اند که داروهای توهم زا ساختاری شبیه سروتونین دارند.با مصرف مواد توهم زا سطح سروتونین مغزی افزایش یافته و اثرات شادی آور داروها از این طریق اعمال می شود.
ارتباط مصرف داروهای توهم زا با رفتار و عملکرد شخص نیز بسیار حایز اهمیت است.سروتونین ماده ای است که خلق و خو را تغییر داده و درکوتاه مدت خاصیت ضد افسردگی و شادی آفرین دارد.سوء استعمال موادروان گردان پیامدهای زیان باراجتماعی واقتصادی دارد.این موضوع،جامعه جهانی را به همکاری برای کنترل و سرکوبی اقداماتی که استفاده نابه جاازاین موادراترویج می کندواداشت که تصویب کنوانسیون۱۹۷۱مواد روان گردان سازمان ملل،بهترین جلوه آن است.قانون گذار ایرانی نیز ضرورتا درقانون مربوط به موادروان گردان مصوب۱۳۵۴به جرم انگاری پاره ای اقدامات که مرتبط یامنجر به سواستعمال موادروانگردان می شود اقدام کرده است ولی تنوع و تکثر مواد روان گردان و گسترش سو استفاده از این مواد به همراه آثار بسیار زیان بار آن برای سلامت عمومی،ضرورت اصلاح قانون مربوط و پیش بینی اقدامات حمایتی موثر و تدابیر سرکوبی مناسب را ایجاد می کند.از سوی دیگر سوء استفاده از موادروان گردان گاه به اختلال های روانی و تزل در پایه های مسئولیت کیفری وارتکاب جرم منجر می شود.بهترین تعریف از موادروان گردان تعریفی است که ماده۱قانون الحاق به کنوانسیون۱۹۸۸از مواد روان گردان ارائه داده است که این خود نشانگر بی مبالاتی قانون گذار کشور ایران به مواد روان گردان است چراکه درقانون اصلاحی سال۱۳۸۹گرچه به جرم انگاری خاص موادروان گردان دست زده است ولی نتوانسته است تعریفی درخور،درخصوص این مواد ارائه دهد تابتوان موادروان گردان جدیدرا به طور گزینشی جرم انگاری نمود وموادروان گردان دارویی که قابل خلط باموادروان گردان غیردارویی است را شناسایی کرد. (جام جم)
شناخت جامع ومانع ازپیامدهای استعمال این مواد،تاثیر زیادی بر مبارزه نهادهای حقوقی با آن دارد.این شناخت موجب درک بهتر نظام فکری تدوین کنندگان قانون جزامی باشد،تا باجرم انگاری صحیح این مواد،جلو جرایم بعدی حاصل ازآن گرفته شود.برای دست یابی به این شناخت می توان ازروش های تحقیق درجرم شناسی استفاده نمود.برای همین منظور یک جرم شناس به بررسی عواقب ونتایج یک رفتار می پردازد،نتایجی که ممکن است،خود یک رفتار مجرمانه باشد.   (http://www.civilica.com)
 
ماده ی۳۰۷قانون مجازات اسلامی جدید: ارتکاب جنایت درحال مستی وعدم تعادل روانی دراثر مصرف مواد مخدر،روانگردان و مانند آنها،موجب قصاص است مگر اینکه ثابت شود


مشـروبات الکلی[۱]
اصل واژه شراب عربی است و برهر نوع آشامیدنی اطلاق می گردد.لیکن در زبان فارسی تنها نوشیدنی های الکلی به این اسم نامیده می شود.چنان که واژه ی باده و می نیز به همین معناست اما درزبان عربی این گونه نوشیدنی هارا خمر می گویند. (مویدی،۱۳۸۳،۱۱)

پایان نامه

مستی کیفیت خاصی است که تحت تاثیر مواد مسکرایجاد شده و قدرت ارزیابی وتشخیص سودو زیان را از انسان سلب کرده و موجب اختلال تام یا نسبی می گردد. (جزایری،۱۳۸۷،۵۴)
شراب همه ی قوای جسمانی و را تحت تاثیر قرار می دهد و انسانیت که اساس سعادت حیات بشری بر آن است،را از بین می برد.زیرا آدم مست نه عفت می شناسد ونه عرض و نه مراعات نفوس و اموال مردم را می کند. (درتاج ،۱۳۸۹،۴۱)
الکل نظیر طغیان رودخانه و رمیدگی اسب سرکش آثارمخرب و ویران کننده ای دارد.آن که مست می شود می غرد،عربده می کشد،ناسزامی گوید ودر مستی به تباهی می پردازد. (مویدی،۱۳۸۳،۴۳)
 
مبحث اول : تعاریف
در این مبحث برآنیم که واژ گان کلیدی مورد بحث در این بخش را تعریف کنیم.امتیاز انسان بر دیگر موجودات عقل و خرد است و الکل نابود کننده ی عقل آدمی است.خمر انسان را از حالت تعادل طبیعی خارج کرده و باعث عکس العملهای زود هنگام و یا دیر هنگام می شود.خوردن مشروبات الکلى عملى است که سر و کارش مستقیماً با عقل وشعور مى‌‏باشدوبه منظورکشتن تعقل وتقویت عواطف بى‌‏سرپرست آثارشوم و نتیجه‌‏هاى زشت و ناهنجارى که پیوسته از جهت بهداشت و اخلاق و روان در افراد و در جامعه‌‏هاى بشرى بسط و توسعه مى‌‏دهد،به هیچ وجه قابل انکار نبوده و پوشیده نیست.
گفتار اول : معنای لغوی خمـر
اصل خمر پوشاندن چیزی است وبه هرچیزی که باآن وبه وسیله آن پوشانده می شود،خمار می گویند.نامیدن خمربه نوشیدنی که سکرآور است برای این است که در مرکز و جایگاه خرد انسان پنهان می شود. (درتاج،۱۳۸۹،۲۳)

گفتار دوم : معنای اصطلاحی خمـر
در اصطلاح فقهی به هرمایع مست کننده خمرمی گویند.تناسب بین معنای لغوی واصطلاحی خمر برای مایعات مسکر،به این دلیل است که،این مایعات به دلیل مستی که ایجاد می کندروی عقل پرده ای می افکندو نمی گذارد بدرا از خوب و زشت را اززیبا تشخیص بدهد.به این دلیل شراب راخمر گفته اند که،شراب عقل را زایل می کندوعقل فردمست شده رامی پوشاندواز کارمی اندازد.عقل عالی ترین موهبت الهی است.اندیشه،امتیاز انسان است که او را از حیوانات جدا می سازد،هنگامی که شراب انسان را مست می کند وعقل رازایل می سازد اورااز حوزه ی انسانیت خارج و به یک حیوان تبدیل می کند. (درتاج،۱۳۸۹ ،۲۴)

مبحث دوم : نظریات پیرامون مشروبات الکلی
در این مبحث در ابعاد مختلف از جمله ابعاد دینی،حقوقی و پزشکی به بررسی نقش مخرب مشروبات الکلی پرداخته ایم،چراکه به عنوان منشا وریشه ی  اعمال ضداخلاقی شناخته می شود.
گفتار اول : دیدگاه قـرآن پیرامون مشروبات الکلی

قرآن کریم برای حفظ سلامت و تندرستی انسان و پیشگیری از بیماری ها،دستورات بهداشتی ارزنده ای درقالب محرمات ومستحبات بیان نموده که رعایت این توصیه هاتعیین کننده ی سلامت جسمی و روحی انسان می باشد.خداوند در قرآن کریم چندبار انسان رااز مصرف شراب برحذر داشته است ودر چهارسوره مختلف مصرف شراب رابرای انسان غیر مجازوحرام اعلام نموده است.در نتیجه با توجه به دستورات اسلام مصرف الکل صریحا منع شده است. (www.magiran.com)
 
حرمت مصرف نوشابه های الکلی به طرز بسیار دقیق،روشن و کاملی مورد توجه قرآن کریم قرار گرفته است. (فتاحی معصوم و زروندی ،۱۳۸۴،۱۷۷)
 
 

 

 

  در قرآن کریم خداوند طی چهارمرحله به صورت گام به گام باشراب خواری برخوردکرده که اثرات تربیتی ارزشمندی در جامعه گذاشته و تغییر و تحول عمیقی در جامعه ایجاد کرده است.
 
۱)مرحله اول:نامطلوب بودن شراب. (سوره ی نحل،آیه ی ۶۷)
و من ثمرات النّخیل والاعناب تتخذون منه سکرا ً و رزقا ًحسنا ً انّ فی ذلک لایه ً لقوم ٍ یعقلون.
و از میوه های درخت خرما و انگور نیز  نوشیدنی های  مست کننده ورزق نیکو می گیرید.همانا در این امر نیز نشانه ای روشن برای اهل تفکر است.
And of the fruits of the palms and the grapes, You obtain from them intoxication and goodly provision, most surely. There is a sign in this for a people who ponder.
 
۲)مرحله دوم: اشاره به منافع اقتصادی و مضرات شراب خواری. (سوره ی بقره،آیه ی ۲۱۹)
یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ قُلْ فیهِما إِثْمٌ کَبیرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَکْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما.
از تو درباره شراب و قمار می پرسند،بگو: در ارتکاب آن دو گناهی است بزرگ و سودهایی برای مردم،و گناه آنها بزرگتر از سودشان است.
They ask you about intoxications and games of chance say: in both of them there is a great sin and means of profit far men and their sin is greater than their profit.
۳) مرحله سوم: نهی از شراب خواری هنگام نماز خواندن. (سوره ی نساء ،آیه ی ۴۳)
.یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَقْرَبُواْ الصَّلاَهَ وَأَنتُمْ سُکَارَى حَتَّىَ تَعْلَمُواْ مَا تَقُولُونَ
ای اهل ایمان،هرگز در حال مستی به نماز نیایید تا بدانید چه می‌گویید.
O you who believe! Do not go near prayer when you are intoxicated until you know well what you say.
 
۴)مرحله چهارم: حکم تحریم شراب. (سوره ی مائده،آیه ی۹۰،۹۱،۹۲)
_ ۹۰ یا ایها الذین آمنوا انما الخمر و المیسر و الانصاب و الازلام رجس من عمل الشیطان فاجتنبوه لعلکم تفلحون._۹۱ انما یرید الشیطان ان یوقع بینکم العداوه و البغضاء فى الخمر و المیسر و یصدکم عن ذکر الله و عن الصلوه فهل انتم منتهون. _۹۲و اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و احذروا فان تولیتم فاعلموا انما على رسولنا البلاغ المبین.
اى کسانى که ایمان آورده اید،جزاین نیست که شراب وقمار و بت ها،یا سنگ هائى که براى قربانى نصب شده وچوبه هاى قرعه،پلیدوازعملیات شیطان است.پس دورى کنیدازآنها،شایدکه رستگارشوید(۹۰).    و جزاین نیست که شیطان می خواهدبه وسیله شراب وقماربین شماعداوت وخشم بیندازدوشما رااز ذکرخدا واز نماز باز دارد،پس آیا دست بردار از آنها هستید؟(۹۱). فرمانبرى خدا و اطاعت رسول کنیدودورى کنید از منهیات،چه اگر گوش ندهیدواعراض کنید باید بدانید که تنها برعهده رسول ما ابلاغ آشکار است و بس(۹۲).
O you who believe! Intoxicants and games of chance and sacrificing to stones set up and dividing by arrows are only uncleanness, the Satan’s work; shun it therefore that you may be successful.
از منظر علوم تربیتی،این روش موثر چهار مرحله ای،در برخورد با پدیده های انحرافی درجامعه،می تواند الگوی مناسبی برای ایجاد تغییرات ومبارزه با مفاسد اجتماعی حاد باشد. (درتاج،۱۳۸۹،۱۳-۱۲)
 

گفتار دوم : دیدگاه معصومین پیرامون مشروبات الکلی
دربین مباحث تغذیه ای مساله ای که درخصوص آن بیشترین روایت ازقول معصومان نقل شده،مساله استفاده از مسکرات است.این امر می تواند به خاطر همین آثار سوء و عوارض جسمی و روانی فراوان این مواد باشد. (فتاحی معصوم و زروندی ،۱۳۸۴،۱۷۱)
برای جلوگیری از شیوع شراب خواری،برای این عمل حد شرعی معین شده است.
۱)” وجب الحد على من تناول المسکر أو الفقاع و إن لم یکن مسکرا بشرط أن ی المتناول بالغا عاقلا مختار عالما بالحکم و الموضوع . برکسی که مسکر یا آبجو بنوشد،هر چند که فقاع،مسکر نباشد،حد جاری می شوددر صورتی که بالغ،عاقل،مختاروعالم به حرمت شرب خمر باشدو بداندآنچه می نوشد خمراست. (مویدی،۱۳۸۳،۳۰)
۲)”  لا إشکال فى أن المسکر قلیله و کثیره سواء فى ثبوت الحد بتناوله و لو کان قطره منه و لو یکن مسکرا فعلا ، فما کان کثیره مسکرا ی فى قلیله حد . بدون تردید میگساری موجب حد می گردد خواه مقدارآن کم باشدیازیاد،حتی اگر یک قطره ازآن باشدوبر اثر کم بودن،مست نکندزیرا هرچیزی که زیاد آن مست کننده باشد مقدار کم آن نیز موجب حد می شود. (مویدی،۱۳۸۳،۳۰)
۳)” الحد فى الشرب ثمانون جلده کان الشارب رجلا أو امرأه”.حد شراب خواری هشتاد ضربه شلاق است خواه مرد باشد یا زن. (مویدی،۱۳۸۳،۳۰)
۴)” یضرب الشارب على ظهره و کتفیه و سائر جسده ،و یتقى وجهه و رأسه و فرجه . بر پشت و کتف ها و سایر اعضای بدن شراب خوار شلاق زده می شود اما از زدن به صورت،سر و عورت او اجتناب می گردد. (مویدی،۱۳۸۳،۳۱).
۵)” لو شرب کراراولم یحد خلالها کفى عن الجمیع حد واحد،و لو شرب فحد قتل فى الثالثه،و قیل فى الرابعه”.اگر کسی کرارا شراب بخورد ولی در خلال آن حد بر او اجرا نشود یک حد از همه ی آن ها کفایت می کند.اما اگر پس از میگساری حد اجرا شود و او مجددا بنوشد در مرتبه ی سوم کشته می شود.برخی گفته اند در مرتبه ی چهارم کشته می شود. (مویدی،۱۳۸۳،۳۱)
 
” قیل لامیر المومنین علیه السلام انک تزعم ان شرب الخمر اشد من ال و السرقه؟قال علیه السلام:نعم ان صاحب ال لعله لا یعدوه الی غیره و ان شارب الخمراذا شرب الخمر و سرق و قتل النفس التی حرم الله وترک الصلاه”.از امام علی (ع) سوال شد به نظر شما شراب از ی و بدتر است؟فرمود بله. کننده شاید گناه دیگری نکند ولی شراب خوار چون شراب بنوشد می کند،به ی دست می زند،آدم می کشدونمازرا ترک می کند. (فتاحی معصوم و زروندی،۱۳۸۴،۱۷۴)
در حدیثی که از امام صادق (ع) آمده ایشان ضربه ای که شراب به عقل وارد می کند را بزرگترین گناه شمرده و آن را موجب ترک نماز و ناموسی به مادر،دختر و خواهر دانسته است. (مویدی،۱۳۸۳،۴۸)
پیامبر اکرم (ص) می فرمایند :خمر ریشه زشتی ها و جنایات و امور پلید است. (درتاج،۱۳۸۹،۱۳)
امام باقر(ع)می فرماید:دائم الخمرمانندبت پرستی است.شراب برایش رعشه بدن پدید می آورد.مردانگی وانصاف ومروتش رانابود می کند.شراب است که شراب خواررا وادار به جسارت بر نزدیکان و اقوام و خویشان و خون ریزی و می نماید،حتی در هنگام مستی نمی تواند ازی با محارم ایمن باشد،او پس از مستی این کاررا بی توجه انجام می دهدوشراب وادارکننده به هرنوع اعمال ضدانسانی است. (درتاج،۱۳۸۹،۷۱)
” حرم الله الخمر لفعلها وفسادها،لأن مدمن الخمر تورثه الارتعاش،وتذهب بنوره،وتهدم مروته،وتحمله على أن یجترئ على ارتکاب المحارم،وسفک الدماء،ورکوب ال،ولا یؤمن إذا سکر أن یثب على حرمه ولا یعقل ذلک، ولا یزید شاربها إلا کل شر”.امام صادق در باب علت تحریم شراب توسط خداوند فرمودند:خداوند به این خاطر مصرف شراب را تحریم نموده که دارای اثرهای سوء ومفسد می باشد.زیرا تداوم شراب خواری و میگساری موجب حالت رعشه در اندام و اعضای بدن و از بین رفتن حالت نورانیت و جوان مردی از شخصیت فرد می گردد.شخصیت وی به حدی می رسد که از ارتکاب بی حرمتی نسبت به محارم خود و هم چنین خون ریزی و ارتکاب بیمی ندارد و هنگامی که مست شد ایمانی ندارد به اینکه بر محارمش نکند واین در حالی است که عقل ندارد و جز بدی، نوشاننده اش را زیاد نمی کند. (فتاحی معصوم و زروندی،۱۳۸۴،۱۷۳)
” اِنّ شُرب الخَمرِ یُدخِل صاحِبِه فی اّنا والسِّرقَه و قَتل النّفس التی حرّم اللهُ و فی الشِّرک  بالله و اَفاعیلُ الخمرِ تَعلو عَلی کُلّ ذَنبٍ کَما تَعلو شَجَرُهاعَلی کلّ شَجَر”.از امام صادق سوال شد بزرگترین گناه کبیره چیست؟ایشان در پاسخ فرمودند:شراب خواری.به راستی شراب خواری باعث می شود نوشاننده اش داخل در و ی و قتل نفس یا جنایت وشرک خداوند شود و مرتکبان این عمل جرات پیدا می کنند بر ارتکاب هر گناهی،همان طور که گیاه آن(مو)برتری وعلو برسایرگیاهان دارد. (فتاحی معصوم و زروندی،۱۳۸۴،۱۷۵)
از پیامبر اکرم نقل شده است که،یکی از پادشاهان بنی اسرائیل،مردی را ناگزیر کرد که به انتخاب و اختیارخود یکی از سه عمل زشت شراب خواری، یاقتل رامرتکب شود وگرنه اورا خواهد کشت.آن مرد شراب خوردن رابرگزید و چون مست شد بقیه زشتی هارا نیز مرتکب شد. (مویدی،۱۳۸۳،۴۳)
ابلیس شبی رفت با بالین جوانی                                              آراسته با شکل مهیبی سَر و بَر را
گفتا که منم مرگ و اگر خواهی زنهار                                   باید بگزینی تو یکی زین سه خطر را
یا آن پدر پیر خودت را بکشی زار                                     یا بشکنی از خواهرخود سینه و سر را
یا خود ز می ناب کشی یک دو سه ساغر                                   تا آنکه بپوشم ز هلاک تو نظر را
لرزید از این بیم، جوان بر خود و جا داشت                             کز مرگ فتد لرزه به تن ضیغم نَر را
گفتار پدر و خواهر من هر دو عزیزند                                    هرگز نکنم ترک ادب این دو نفر را
لکن چو به می دفع شر از خویش توان کرد                              می‌نوشم و با وی بکنم چاره شر را
جامی دو بنوشید و، چو شد خیره ز مستی                        هم خواهر خود را زد و هم کشت پدر را
ای کاش شود خشک، بُن تاک و خداوند                                 زین مایه شر حفظ کند نوع بشر را
ایرج میرزا
” حرمها لأنها أم الخبائث ورأس کل شر،یأتی على شاربها ساعه یسلب لبه فلا یعرف ربه ولا یترک معصیه إلا رکبها ولا یترک حرمه إلا انتهکها ولا رحماً ماسه إلا قطعها ولا إلا أتاها،والسکران زمامه بید الشیطان إن أمره أن یسجد للأوثان سجد، وینقاد حیثما قاده”.امام صادق در علت تحریم شراب فرمودند:تحریم نموده خداوند آن را برای این که مادر تمام پلیدی ها و سرآمد تمام بدی هاست.ساعتی بر فرد شراب خواردر هنگام شراب خواری می گذرد که از وی مغزوخردش سلب می شودو پروردگارش رادیگر نمی شناسدو ازارتکاب معصیت باکی ندارد و آن را مرتکب می گردد و ازارتکاب هر هتک حرمت،قطع رحم و ای ابا نمی ورزد و فردی که مست شود زمام وافسارش به دست شیطان خواهد بود.اگر او را به سجده بت هاامر کندسجده می کندوپیروی می کند،ازآنچه اورا بدان رهبری اش کند. (فتاحی معصوم و زروندی،۱۳۸۴،۱۷۵)
پیامبر اکرم فرمودند:اگرشراب خوار شهادت وگواهی دهد مورد قبول نیست. (فتاحی معصوم و زروندی ،۱۳۸۴،۱۷۳)
رسول اکرم فرمودند:آگاه باشید ای مردم که من شما را از استفاده ی هر نوع مست کننده ای منع و نهی می کنم. (فتاحی معصوم و زروندی،۱۳۸۴،۱۷۱)
” وحرم الله الخمرقلیلها و کثیرها و بیعها وشراءها و الانتفاع بها”.امام صادق فرمودندخداوند استفاده کم وزیادازشراب، خریدوفروش وسودبری ازآن راتحریم نموده اند. (فتاحی معصوم و زروندی،۱۳۸۴،۱۷۱)
” ماعصی الله بشی‏ء اشدمن شرب المسکران احدهم یدع الصلاه الفریضه ویثب علی امه وابنته واخته وهو لایعقل”.امام باقر فرمودند:گناهی بدتر از شرب خمر نیست.شراب خواردر حال مستی نمازواجب را رها و ،خواهرودخترش همبستر می شود،زیرا در آن حال اندیشه خودراازدست داده است.
(وسائل الشیعه،ج ۱۷،ص۲۵۰)
” لعن رسول الله فی الخمر عشره غارسها و حارسها و عاصرها و شاربها و ساقیها و حاملها و المحموله و بایعها و مشتریها و آکل ثمنها”.حضرت رسول در رابطه با شراب ده نفر را مورد لعن قرار دادند.کسی که درخت آن را می کارد به نیت تهیه شراب،کسی که از آن نگهداری می کند،کسی که از میوه آن عصاره می گیرد، کسی که آن را می نوشد،هم چنین


تاریخچه دیوان بین ­المللی داوری اتاق بازرگانی بین­­المللی
اتاق بازرگانی بین ­المللی یک سازمان بین ­المللی غیر دولتی (NGO) است که در خدمت تجارت بین‌المللی می­باشد. اعضای اتاق از دهها هزار سازمان و مؤسسه تجاری تشکیل می­گردد که در بیش از صد کشور دنیا دارای علایق تجاری هستند. کمیته­های ملّی  اتاق بازرگانی بین­­المللی و یا شوراها در ۶۰ کشور فعال می‌باشند.
وظایف اتاق بازرگانی بین ­المللی عبارتند از: نمایندگی محافل تجاری جهانی در سطوح ملّی  و بین‌المللی، گسترش تجارت و سرمایه ­گذاری بین ­المللی بر اساس رقابت عادلانه و آزادانه، هماهنگ کردن رویه­ های تجاری و تنظیم اصطلاحات و رهنمودهایی برای واردکنندگان و صادر کنندگان، ارائه خدمات محلی به تجار و صنعتگران.

سرویس­های خدماتی اتاق بازرگانی بین­­المللی عبارتند از: دیوان بین ­المللی داوری، مرکز کارشناسی بین‌المللی، دفتر بین ­المللی دریایی، مرکز همکاری دریایی، دفتر اطلاعات مقابله با تقلب، دفتر جرائم تجاری،
دفتر بین ­المللی اتاقهای بازرگانی، مؤسسه رویه و حقوق تجاری بین­المللی، شورای صنعتی جهانی برای محیط زیست، سمینارهای متعدد و انتشارات فراوان (قابل تهیه در شرکت سهامی انتشارات اتاق بازرگانی بین­المللی.)

کمیسیون بین ­المللی داوری یکی از کمیسیون­های اتاق بازرگانی بین ­المللی است که در تهیه­ ت عمومی و فنی مربوط به تجارت بین­­المللی و سرمایه گذاری فعالیت می­ کند. کمیسیون مزبور از متخصصین بین ­المللی که توسط کمیته­های ملّی  اتاق بازرگانی بین ­المللی و شوراهای سراسر جهان تعیین می­شوند، ترکیب یافته است. این کمیسیون» به طور کامل مجزا از دیوان بین ­المللی داوری است. کمیسیون مزبور، خصوصا به نکات و موضوعات حقوقی و عملّی  مرتبط با داوری تجاری بین ­المللی و نیز ترویج رویه اداری به عنوان یک راه حل اختلافات تجاری بین ­المللی و گسترش آن توجه می­ کند.[۱]

دیوان بین ­المللی داوری اتاق بازرگانی بین ­المللی درسال ۱۹۲۳ به وجود آمده است و از آن زمان به بعد به شهرت جهانی روزافزون خود در سایه­ی تجربه و تخصصی که در جریان فیصله دادن بیش از ۸۰۰۰ دعوی در موضوعات مختلف تجارت بین ­المللی کسب کرده است، ادامه می­دهد.
با از بین رفتن موانع ی و توسعه­ وحدت اقتصادی جهانی، قطعیت و قابلیت پیش ­بینی در حل دعاوی بین ­المللی هرگز تا بدین حد مورد نیاز نبوده است. در ربع آخر قرن بیستم، داوری بازرگانی بین‌المللی چنان تحولی یافته که گویی در حال پیشرفت روزافزون است. در خصوص مواردی چون تعداد پرونده­ها (تعداد دعاوی که در یک دهه طی سالهای ۱۹۹۲-۱۹۸۳ در اتاق بازرگانی بین ­المللی ثبت شده است، تقریبا رقمی برابر با ۴۰ درصد تعداد کل دعاوی است که در ۷۰ سال گذاشته در آن اتاق ثبت گردیده است)، پیچیدگی، مبلغ مورد اختلاف، تعداد کشورهایی که به عنوان طرفهای حل اختلاف به دیوان اتاق بازرگانی بین ­المللی مراجعه نموده ­اند (بیش از ۹۰ کشور در سال) و رفتار حقوقی بسیاری از طرفین در جریان بین ­المللی داوری، پیشرفت قابل ملاحظه­ای را می­توان مشاهده کرد. مقررات اتاق بازرگانی بین ­المللی به طور اختصاصی برای داوری­ها در زمینه بین ­المللی طرح ریزی شده است. داوری­های مزبور که هر ساله در بیش از ۲۵ کشور گوناگون با زبان­های مختلف برگزار می­گدرد در برگیرنده داورانی از ۵۰ ملّیت متفاوت است که تقریبا تمامی نظام­های حقوقی معتبر دنیا را شامل می­ شود. هر داوری توسط یک دادگاه داوری که وظیفه­ اش رسیدگی ماهوی به پرونده و صدور رای نهایی است، صورت می­گیرد. کار دادگاه داوری توسط دیوان بین‌المللی داوری اتاق بازرگانی بین ­المللی که حداقل سه مرتبه در ماه (اغلب چهار مرتبه) تشکیل جلسه می‌دهد، پیگیری می­ شود.
نقش دیوان که در حال حاضر مرکب از ۵۶ عضو از ۴۸ کشور مختلف است، سازماندهی و نظارت بر داوری­هایی است که طبق این مقررات صورت می­گیرد. دیوان داوری می­بایست به تغییرات حقوق و عملکرد داوری در سرتاسر جهان مستمرا توجه داشته باشد و با حفظ اصول بنیادی آیین دادرسی بازرگانی بین ­المللی روش کار خود را با اوضاع و احوال جدید تطبیق دهد تا پاسخگوی نیازهای گوناگون طرفین و داوران باشد. دیوان از حمایت دبیرخانه­ای مرکب از ۳۰ عضو برای مدیریت روزانه برخوردار است.[۲]
 
گفتار دوم: نظام داوری اتاق بازرگانی بین­المللی
بروز اختلاف در معاملات و قراردادهای تجاری- اعم از داخلی و بین­المللی- امری طبیعی است اما مطلوب نیست. زیرا برای هر دو طرف مشکلات فراوانی را به بار می­آورد و اگر به محاکم دادگستری کشیده شود، این مشکلات دو چندان می­ شود. طرفین یک اختلاف تجاری ساده که به محاکم دادگستری داخلی ارجاع شده است اولاً به دلیل طولانی بودن رسیدگی در دادگاه­ها و چند مرحله­ ای بودن رسیدگی قضایی (مرحله بدوی – تجدید نظر یا استیناف – مرحله فرجام و احیانا اعاده دادرسی) مدت­ها معطل می­شوند تا حکم صادر شود، ثانیاً، چون رسیدگی در محاکم دادگستری جنبه رسمی و عمومی دارد، حداقل در جریان اخطاریه­ها و ابلاغ­های رسمی اوراق پرونده، چه بسا اسرار تجاری طرفی که حکم علیه او صادر شده، مخدوش می­گردد و سابقه نامطلوبی از محکومیت او به جای می­­ماند؛ ثالثاً، حتی اگر طرفین بتوانند برای این دشواری­هایی که برشمردیم، راهی پیدا کنند که آنها را قابل تحمل­تر کند، یک دشواری دیگر وجود دارد که از کنترل طرفین خارج است و ناگزیرند آن را بپذیرند: محاکم دادگستری اغلب اطلاع کافی و لازم در مورد بعضی مسایل تجاری یا قراردادهای اقتصادی، به ویژه مسایل تجاری بین ­المللی پیچیده ندارند، زیرا در همه جای دنیا قضاوت محاکم داخلی برای حل و فصل دعاوی معمولی مردم تربیت شده ­اند و از ایشان انتظاری نیست که برای رسیدگی به انواع دعاوی تجاری پیچیده که ممکن است به ندرت به آنها ارجاع شود، نظام داوری اتاق بازرگانی بین ­المللی مهمترین و بزرگترین سازمان داوری در سطح جهان بشمار می­رود. مشکلات و موانعی که به آنها اشاره کردیم مربوط به دعاوی تجاری داخلی است. اما در دعاوی و اختلافات بین ­المللی که به یک دادگاه خارجی ارجاع می­ شود، این مشکلات و مخاطرات دو چندان خواهد شد. اولین مشکل اضافی عبارت است از زبان خارجی و مشکل بعدی که به مراتب مهم­تر است، عبارت است از تنوع قوانین و سیستم حقوقی کشورهای مختلف که نتیجه دعوی را غیر قابل پیش ­بینی می­سازد ، مضافا که در بعضی کشورها هم تابعیت بودن طرف خارجی دعوی با قاضی رسیدگی کننده به موضوع، گاه از نظر روانی در موازنه و معادله قضایی اثر می­نهد.
از آنچه گفتیم معلوم می­ شود که طرح اختلافات و دعاوی تجاری در محاکم دادگستری- خواه دادگاه‌های داخلی و خواه محاکم خارجی- با چند مشکل اصلی مواجه است. بنابراین اسلوب داوری مناسب­ترین و مطمئن­ترین شیوه رسیدگی به دعاوی تجاری- اعم از داخلی و بین­المللی- است. به عبارت دیگر قاضی طبیعی برای رسیدگی و حل و فصل دعاوی تجاری داوری» است.
به همین لحاظ است که اتاق بازرگانی بین ­المللی پاریس در اولین سالهای پس از تشکیل، مبادرت به تأسیس یک دیوان داوری و نیز تهیه قواعد داوری نموده که خاص دعاوی تجاری می­باشد. نظام داوری اتاق بازرگانی بین ­المللی (موسوم به دوری Icc) که حدود هفتاد و اندی سال قبل در سال ۱۹۲۳ تأسیس شده است، مهم­ترین و بزرگ­ترین سازمان داوری درسطح جهانی به شمار می­رود. یکی از مهم­ترین برنامه ­های کمیته ایرانی اتاق بازرگانی بین ­المللی در زمینه مسال حقوقی تجارت بین­المللی، تشویق و ترغیب شیوه داوری در بین تجار و بازرگانان ایرانی است. [۳]
گفتار سوم: اتاق بازرگانی بین ­المللی در یک نگاه[۴]
اتاق بازرگانی بین ­المللی یک نهاد غیرانتفاعی و غیر ی است که در سال ۱۹۱۹ میلادی توسط جمعی از فعالان و صاحبنظران در تجارت بین ­المللی تأسیس شد. دبیرخانه این اتاق در پاریس مستقر است، اتاق بازرگانی بین ­المللی (Icc) به عنوان یک سازمان بازرگانی جهانی، نهاد نماینده­ای محسوب می­ شود که با کسب اختیار از بنگاه­های همه بخش­ها در هر نقطه­ای از جهان سخن می­گوید.
مأموریت اصلی اتاق تشویق تجارت و سرمایه ­گذاری در ورای مرزها، تسهیل فعالیت­های بازرگانی بین ­المللی و کمک به بنگاه­های کسب و کار برای مقابله با چالش­ها و استفاده از فرصت­های جهانی شدن است.
عمده­ترین اهداف تشکیل اتاق بازرگانی بین ­المللی عبارتند از:

  • تسهیل فعالیت­های بازرگانی بین ­المللی و تلاش برای از میان برداشتن موانع و مشکلات و توسعه آن.
  • تقویت سیستم اقتصاد و بازار بر مبنای رقابت بین مؤسسات بازرگانی.
  • تسریع در پیشرفت اقتصادی کشورها اعم از توسعه یافته و در حال توسعه، با تأکید بر مشارکت تمام کشورها در فعالیت­های اقتصادی جهانی.
  • یکسان سازی مقررات تجارت بین ­المللی از طریق تدوین مقررات متحدالشکل (یکسان).
  • آموزش مبانی تجارت بین ­المللی از طریق برقراری همایش­ها و انتشار کتاب و نشریات.
  • کوشش در حل اختلافات بازرگانی بین ­المللی از طریق داوری و فراهم ساختن امکان سازش بین طرف­های ذی­نفع.

اتاق بازرگانی بین ­المللی به لحاظ اهداف ویژه­ای که دنبال می­ کند، با تمام سازمان های بین ­المللی ذی‌ربط و فعال در امور بازرگانی بین ­المللی نزدیک دارد. در همین حال سازمان ملل و مؤسسات وابسته آن از اتاق به عنوان یک نهاد می مجرب و مجهز استفاده می­ کنند. این اتاق در تمام حرکت­های جهانی مربوط به توسعه­ بازرگانی بین ­المللی نقش موثر دارد و در بسیاری موارد عهده­دار عنوان و وظیفه­ی سخنگو و مدافع بخش خصوصی است. بخش قابل توجهی از مقررات و ضوابط مورد عمل در بازرگانی بین ­المللی مانند مقررات حمل و نقل کالاها و اعتبارات اسنادی و ضمانت­ نامه­های بانکی را که در سطح جهانی مورد قبول است، اتاق بازرگانی بین ­المللی تدوین کرده است. همچنین حل و فصل اختلافات بازرگانی که توسط دیوان داوری اتاق بازرگانی بین­­المللی به طور مستمر انجام می­ شود، بسیاری از مشکلات در روابط مالی بین مؤسسات خصوصی و حتی دولتی کشورها را مرتفع می­سازد. اتاق بازرگانی بین ­المللی حتی در مذاکرات طولانی و مطالعات گسترده­ای که منتهی به تدوین سند نهایی گات (موافقتنامه عمومی تعرفه و تجارت) و نیز ایجاد سازمان جهانی تجارت (WTO) شده، نقش فعالی داشته است.
تشکیلات اتاق بازرگانی بین ­المللی به شرح زیر است:
شورای اتاق بازرگانی بین ­المللی که عالی­ترین رکن آن است، از نمایندگان کمیته­های ملّی  تشکیل می­ شود. این شورا سالی دو بار تشکیل جلسه می­دهد و ت­های کلی اتاق بازرگانی بین­­المللی در همین شورا تعیین می­ شود. اداره­ی امور اتاق توسط دبیر کل و زیر نظر یک هیأت اجرایی انجام می­ شود. هیأت اجرایی ۱۵ تا ۲۱ عضو دارد که از سوی شورا برای مدت ۳ سال انتخاب می­شوند. هر سال انتخاب یک سوم اعضا تجدید می­ شود. هیأت اجرایی سالی چهار بار تشکیل جلسه می­دهد و مسئول اجرای ت­های کلّی اتاق و تنظیم برنامه ­هایی است که باید در طول سال اجرا شود. دبیر کلّ اتاق که ریاست دبیرخانه را به عهده دارد از سوی شورا انتخاب می­ شود و در تمام مراجع و مجامع، نماینده اتاق محسوب می­گردد.
عضویت در اتاق بازرگانی بین ­المللی و مشارکت در فعالیت­های آن از طریق کمیته­های ملّی  صورت می­گیرد. در حال حاضر در بیش از ۶۰ کشور جهان، کمیته­های ملّی  اتاق بازرگانی بین ­المللی فعال هستند. در کشورهایی که کمیته­ی ملّی  تشکیل نشده است، فعالان در تجارت بین­الملل می­توانند به طور مستقیم به عضویت اتاق درآیند. اتاق­های بازرگانی، بانک­ها، بیمه­ها، شرکت­های حمل و نقل، گروه­های بزرگ صنعتی و بازرگانی در بسیاری از کشورهای جهان عضو اتاق بازرگانی بین ­المللی هستند. اعضای اتاق می­توانند در همایش­ها، کنفرانس­ها و کنگره­های اتاق که در گوشه و کنار جهان برگزار می­ شود، شرکت کنند. کنگره­های اتاق هر سه سال یکبار در یکی از شهرهای بزرگ جهان برپا می­ شود و بهترین فرصت برای آشنایی و ایجاد تماس بین بازرگانان کشورهای مختلف می­باشد.
به لحاظ گستردگی و تنوع فعالیت­های اتاق بازرگانی بین ­المللی برای بسیاری از امور تخصصی کمیسیون­های خاص در دبیرخانه اتاق ایجاد شده است. این کمیسیون­ها جلسات مرتب دوره­ای در پاریس و یا در صورت اقتضا در محل­های دیگر جهان تشکیل می­ دهند. کمیته­های ملّی  بنا به توجه و علاقه­ای که نسبت به موضوعات مورد رسیدگی در کمیسیون­ها دارند، می­توانند به جلسات آنها نماینده اعزام کنند.
کمیسیون­های تخصصی اتاق بازرگانی بین ­المللی عبارتند از: کمیسیون ت بازرگانی بین­­المللی، کمیسیون خدمات مالی، کمیسیون مؤسسات چند ملّیتی و سرمایه ­گذاری بین­المللی، کمیسیون مالکیت صنعتی و هنری، کمیسیون مالیات، کمیسیون قوانین و عرف مربوط به رقابت، کمیسیون بیمه، کمیسیون محیط زیست، کمیسیون انرژی، کمیسیون ت­های ارتباطی و اطلاعاتی، کمیسیون بازاریابی، تبلیغ و توزیع، کمیسیون حمل و نقل هوایی، کمیسیون حمل و نقل دریایی و زمینی، کمیسیون بازرگانی بین­المللی، کمیسیون شیوه و عملکرد بانکداری و کمیسیون داوری بین­المللی.
اتاق بازرگانی برای فعالیت در بعضی امور، اقدام به ایجاد مؤسسات مستقلی کرده است که عبارتند از: دیوان داوری اتاق بازرگانی بین­المللی، شورای جهانی صنعت برای محیط زیست، دفتر بین ­المللی دریایی، مرکز همکاری دریایی، دفتر اطلاعات مقابله با تقلب، دفتر تقلب بازرگانی، مؤسسه حقوق و رویه­ های تجارت بین­المللی، مرکز کارشناسی بین­المللی، دفتر بین ­المللی اتاق­های بازرگانی و مؤسسه انتشاراتی اتاق بازرگانی بین­المللی. هر یک از این مؤسسات مستقل در حوزه­ تخصصی فعالیت خود، منشا خدمات مهمی در سطح بین ­المللی بوده ­اند. ذکر این نکته ضروری است که دیوان داوری اتاق بازرگانی بین­المللی، بزرگترین مؤسسه داوری بین ­المللی است که داوری در اختلافات بازرگانی بین ­المللی را سازمان می­دهد. امّا این دیوان به انجام داوری و صدور رأی اقدام نمی­ کند، بلکه خدمات مورد نیاز برای جریان و انجام یک داوری را از قبیل ارسال مراسلات و مبادله­ لوایح


رکن مادی معاونت در جرم
هر جرمی ااماً دارای یک عنصر مادی است از این اام می توان نتیجه گرفت که تحقق جرم موکول به بروز عوارض بیرونی اراده ارتکاب جرم است تا وقتی مظهر خارجی اراده به صورتی از جمله فعل یا ترک فعل تحقق نیافته  جرم واقع نمی شود بنابراین صرف داشتن عقیده، اندیشه و قصد ارتکاب جرم بدون انجام هیچ گونه عمل مادی قابل تعقیب و مجازات نمی باشد برای اینکه معاونت در جرم قابل مجازات باشد بایستی همکاری و مساعدت در ارتکاب جرم حتماً به یکی از طرق مذکور در ماده ۱۲۶ قانون مجازات اسلامی باشد. رکن مادی معاونت در جرم دارای شرایطی می باشد که یک به یک به بررسی آنها می پردازیم.

۱-۱-۲ رفتار مرتکب
طبق نظریه غالب کلیه مصادیق معاونت در جرم مندرج در ماده ۱۲۶ قانون مجازات اسلامی از اعمال و افعال مثبت تشکیل یافته است. بنابراین ترک فعل و یا خودداری از انجام عمل را نمی توان به عنوان معاونت مجازات نمود. کسی که فقط شاهد وقوع جرم بوده و نتوانسته یا نخواسته که مانع وقوع جرم شود را نمی توان به عنوان معاون جرم تحت تعقیب قرار داد.

برابر رویه قضایی ایران سکوت و عدم اقدام به جلوگیری از ارتکاب بزه را نمی توان معاونت تلقی نمود.
دکترین غالب حقوقی نیز موید این موضوع می باشد.

شعبه پنجم دیوان عالی کشور در دو حکم جداگانه موضوع فوق را تایید نموده است.
سکوت و عدم اقدام به جلوگیری از ارتکاب بزه را نمی شود معاونت تلقی کرد بنابراین اگر کسی در حضور دیگری مرتکب قتلی شود و شخص حاضر با امکان جلوگیری سکوت اختیار کند شخص حاضر مستوجب هیچ گونه مجازاتی نیست. »
اگر یکی از دو نفر همکار اداری مرتکب اختلاس شود و دیگری با علم و اطلاع، سکوت اختیار کند و گزارش ندهد عمل او را نمی شود معاونت تلقی کرد چون رکن تحقق جرم معاونت، وحدت قصد و تبانی با مجرم اصلی است و بعلاوه از امور وجودیست نه عدمی و با فرض این که مشارالیه مطلع از اعمال آن شخص بوده و از راه ارفاق یا دوستی اغماض کرده و گزارشی نداده تحقق معاونت نیست چون غیر از این امر دیگری به او نسبت داده نشد. و آنچه منسوب به مشارالیه است جرم نیست».
به نظر می رسد که معاونت در جرم ، منحصر در فعل مادی مثبت نیست بلکه از طریق ترک فعل نیز امکان دارد یعنی معاونت در جنایت ، هم به صورت فعل و هم به صورت ترک فعل قابل تحقق است . به عنوان مثال سرایداری که از قصد صاحبخانه برای قتل پدر مطلع است و از بستن و قفل کردن درب منزل که وظیفه اوست خودداری می کند و مرتکب از این فرصت استفاده و با درست به قتل پدر می کند در مصداق تسهیل وقوع جرم ، معاون در قتل عمدی است . با این حال باید پذیرفت که در ماده مرقوم غلبه با مواردی است که فقط با فعل امکان پذیر است[۱].
به نظر می رسد که در صورت موظف بودن کسی به اعمال کنترل و مراقبت بر اعمال دیگری گاه می توان عدم اعمال این وظیفه را نوعی تشویق مجرم و تسهیل جرم ارتکابی ، و در نتیجه ، معاونت در جرم دانست[۲] .
در خصوص ترک فعل در معاونت جرم ،مفاد ماده ۲۹۵ قانون مجازات اسلامی باید لحاظ شود.طبق ماده فوق الذکر هرگاه کسی فعلی که انجام آن را بر عهده گرفته یا وظیفه ی خاصی را که قانون بر عهده او گذاشته است ،ترک کند و به سبب آن جنایتی واقع شود ، چنانچه توانایی انجان آن فعل را داشته است جنایت حاصل به او مستند می شود و حسب مورد عمدی ، شبه عمدی یاخطای محض است ، ماننداینکه مادر یا دایه ای که شیر دادن را بر عهده گرفته است ،کودک را شیر ندهد یا پزشک یا پرستار وظیفه ی قانونی خود را ترک کند.بنابر این به نظر می رسد ترک فعل در صورتی در مصداق تسهیل وقوع جرم ، می تواند معاونت تلقی شود که:
اولا فردی انجام فعلی را که بر عهده گرفته یا به موجب قانون بر عهده وی گذاشته شده را ترک کند.
ثانیا به سبب ترک فعل مذکور جنایتی واقع شود.
ثالثا توانایی انجام آن فعل را داشته باشد.
نظریه شماره ۳۸۲۴/۷-۱۳۸۴/۶/۱۲ نیز موید مطلب فوق می باشد.طبق این نظریه بردن مال متعلق به شرکت توسط شخص مورد نظر از مصادیق بارز بزه سرقت و عدم اقدام نگهبان در جلوگیری از بردن مال مزبور به شرط تحقق شرایط معاونت در جرم از جمله وحدت قصد از مصادیق معاونت در سرقت می باشد مشروط به اینکه مطابق شرح وظایف نگهبان مزبور مسئولیت حفظ و حراست اموال شرکت را عهده دار بوده باشد.
 
۲-۱-۲ تقدم یا اقتران زمانی
طبق تبصره ماده ۱۲۶ قانون مجازات اسلامی برای تحقق معاونت در جرم تقدم یا اقتران زمانی بین رفتار معاون و مرتکب جرم شرط است به طوری که معاونت در جرمی که خاتمه یافته منتفی است . بنابراین اعمال مادی معاونت در جرم یا باید قبل از اعمال مادی جرم اصلی رخ دهد یا همزمان با آن باشد و اگر عملی بعد از تحقق جرم اصلی رخ دهد، جرم مستقل محسوب می شود هر چند مرتبط با جرم اصلی باشد[۳].
بعنوان مثال چنانچه فردی اموالی را به سرقت برد و از فرد دیگری جهت اخفا یا معامله اموال مسروقه کمک گیرد عمل فرد اخیر معاونت در سرقت نمی باشد بلکه خود جرم مستقل دیگری می باشد.
بطور کلی معاونت در سه بازه زمانی ممکن است صورت گیرد.
الف) معاونت قبل از انجام عمل مجرمانه.
مانند اینکه شخص معاون اقدام به تحریک یا تشویق مباشر جرم به ارتکاب عمل مجرمانه نماید و شخص مباشر در اثر این تحریک یا تشویق مبادرت به ارتکاب جرم نماید. این عمل وفق تبصره ۱۲۶ قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲ به عنوان بزه معاونت قابل تعقیب کیفری است.
ب) معاونت حین انجام عمل مجرمانه
حضور در صحنه جرم و راهنمایی و کمک رساندن به مباشر در ارتکاب جرم بدون مداخله در ارتکاب عناصر مادی بزه. مصداق بارز معاونت  حین انجام عمل مجرمانه کشیک دادن در صحنه جرم  می باشد. مثال دیگر آن نیز تسهیل ارتکاب جرم از طریق راهنمایی یا ارائه طرق ارتکاب جرم در زمان وقوع از طریق تجهیزات الکترونیکی می باشد. این عمل نیز وفق تبصره ۱۲۶ قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲ به عنوان بزه معاونت قابل تعقیب کیفری است.
ج) معاونت بعد از عمل مجرمانه
چنانچه مباشر جرم، مرتکب جرم اصلی گردیده و جرم خاتمه یافته، سپس شخص معاون اقداماتی در راستای فرار مباشر جرم یا مخفی نمودن مباشر صورت دهد یا اقدام به مخفی نمودن آلات و ادوات جرم نماید طبق مرات تبصره ۱۲۶ قانون مجازات اسلامی به عنوان معاون جرم نمی توان وی را تحت تعقیب قرار داد و چنانچه افعال صورت گرفته مصداق بزه خاصی باشد تحت همان عنوان جزایی وی را می بایست تحت تعقیب قرار داد و الا فاقد وصف جزایی می باشد. بنابراین ،اعمالی که پس از اتمام جرم ، در جهت کمک به مجرم برای فرار  و یا برای اختفای آلات جرم انجام می شود را نمی توان معاونت در جرم دانست ، هر چند که ممکن است این اعمال ، جرم خاصی محسوب گردند[۴]
تبصره مذکور صراحتاً اعلام می دارد: برای تحقق معاونت در جرم… تقدم و یا اقتران زمانی بین عمل معاون و مباشر جرم شرط است». بدین ترتیب عمل معاونت وماً زمانی طبق این تبصره قابل تعقیب کیفری است که قبل از وقوع جرم و یا همزمان با وقوع جرم صورت گرفته باشد.
 
۳-۱-۲ تحقق کامل عملی که مصداق معاونت در جرم می باشد
برای اینکه معاونت تحقق پیدا کند علاوه بر اینکه لازم است فاعل اصلی جرم، جرم ارتکابی را اجرا یا لااقل شروع به اجرای آن نماید لازم می باشد که عملی که مصداق معاونت است (از قبیل تحریک، تطمیع و …) بطور کامل انجام شده باشد و چنانچه معاون شروع به اجرای یکی از مصادیق (مثل تطمیع، فریب و …) نماید و در حالی که مصادیق فوق هنوز بطور کامل اجرا نشده فاعل اصلی اقدام به ارتکاب جرم نماید، معاونتی صورت نگرفته است زیرا ما در بحث معاونت، شروع به اجرای معاونت نداریم. یعنی هر چند ممکن است معاونت در شروع به جرم دارای مجازات باشد (در صورتی که شروع به جرم صورت گرفته دارای وصف کیفری باشد) لیکن شروع به معاونت در جرایم قابل مجازات نیست.
به عنوان مثال چنانچه فردی اقدام به تحریک دیگری به قتل عمدی نماید و فرد تحریک شده در اثر این اقدام معاون وسایل ارتکاب جرم (از قبیل اسلحه) تهیه و به سوی مجنی علیه نشانه گیری نماید لیکن به علت عدم مهارت تیر وی به مجنی علیه اصابت ننماید در اینجا عمل مباشر شروع به قتل عمدی و عمل معاون معاونت در شروع به قتل عمدی می باشد لیکن چنانچه فردی اقدام به شروع به تحریک دیگری به ارتکاب قتل عمدی نماید لیکن قبل از اینکه تحریک تمام و فرد اقدام به قتل نماید ، مباشر از تصمیم خود صرف نظر نماید بحث شروع به معاونت منتفی بوده و اقدامات صورت گرفته از سوی معاون چنان چه دارای وصف کیفری باشد ( مانند حمل سلاح غیر مجاز )به همان مجازات محکوم خواهد شد و چنان چه فاقد وصف جزایی باشد مجازاتی بر شخص معاون بار نخواهد شد . از طرفی اگر معاون جرم از حصول نتیجه مجرمانه و انجام جرم مورد نظر انصراف حاصل نماید و در صدد رفع آثار آن بر آید و کوشش او در فاعل اصلی جرم موثر واقع نشود و جرم منظور به انجام برسد ، چون انصراف معاون موخر به همکاری مجرمانه بوده لذا نمی توان معاون را از مجازات معاف کرد ، چرا که به مجرد همکاری در جرم ، معاونت آثار و نتایج خاص خود را آشکار ساخته و انصراف بعدی موثر در مقام نمی تواند باشد . ولی اگر قبل از ارتکاب عمل اصلی آثار و نتایج حاصله از اعمال خود را خنثی سازد و آن را به کلی بر طرف کند ، دیگر معاون در جرم محسوب نخواهد شد .
۴-۱-۲ مصادیق معاونت در جرم
ماده ۱۲۶ قانون مجازات اسلامی مصادیق معاونت در جرم را بیان کرده است.
برخی از مصادیق مذکور در این ماده به عنوان فعل معنوی شناخته می شود مانند تحریک و ترغیب و فاعل آنها را فاعل معنوی می نامند.
جمهور حقوقدانان معتقدند که مصادیق معاونت در جرم جنبه حصری دارد و معاونت ااماً باید به یکی از طرق مصرحه در قانون باشد[۵].
حکم شماره ۱۱۶۶-۴/۹/۱۳۲۵ موید نظریه فوق می باشد. طبق این حکم معاونت موضوع ماده ۲۸ قانون کیفر عمومی (سابق و ماده ۱۲۶ قانون مجازات اسلامی) به موردی که در آن ماده مندرج است محقق می شود و دادگاه باید مشخص کند که به کدامیک از عناوین نظر داشته است».
حال به بررسی هر یک از این موارد می پردازیم.
 
 
 
۱-۴-۱-۲ ترغیب
راغب گردانیدن و رغبت نمودن، راغب کردن کسی را و خواهان گردانیدن، در رغبت و خواهش انداختن کسی را، برانگیختگی[۶]
منظور از ترغیب هر عملی است که شخصی بوسیله آن دیگری را به ارتکاب جرم وادارد[۷]ترغیب غالباً تحریکی است که شوق و تمایلی را در مباشر جرم برای ارتکاب بزه ایجاد می کند. [۸]
در اصطلاح کیفری به معنی ایجاد علاقه و جلب تمایل دیگری برای ارتکاب جرم است. پس هرگاه شخصی تحت نفوذ و القای اندیشه از ناحیه دیگری مصمم به ارتکاب جرم شود می توان ترغیب کننده را به عنوان معاون جرم قابل تعقیب و مجازات دانست[۹].
در تحریک، شخص تحریک کننده تلاش دارد تا اراده ارتکاب جرم را در دیگری بوجود آورد لیکن در ترغیب، شخص سعی دارد از روش های مختلف انگیزه ارتکاب جرم را در فرد مجرم تقویت کند (یعنی میل به ارتکاب جرم در فرد وجود دارد و شخص معاون این میل را تقویت نماید) لذا می توان گفت، ترغیب تشدید میل و رغبت ارتکاب جرم در دیگری است. در ترغیب شخص معاون اقدام به ترسیم مزایای ارتکاب جرم در ذهن مباشر می نماید و این در حالی است که شخص مباشر خود نیز تمایل به ارتکاب بزه دارد.لیکن در تحریک بدون اینکه مباشر تمایل به انجام بزه داشته باشد ،شخص معاون اقدام به نفوذ به ذهن مباشر و تحریک وی می نماید  و از این طریق وی را به ارتکاب جرم وا میدارد .ترغیب ،تهدید و همچنین تطمیع همواره متضمن نوعی تحریک است [۱۰].ترغیب به ارتکاب جرم نیز برای آنکه قابل تعقیب باشد اولاً باید موثر در فرد ترغیب شونده بوده و ثانیاً باید در اثر این ترغیب جرمی بوقوع بپیوندد و صرف ترغیب هر چند فرد را برای ارتکاب جرم مصمم نماید لیکن بدون انجام عمل مجرمانه اصلی فاقد وصف جزایی است.
وسیله ای که برای ترغیب بکار می رود از نظر نتیجه حاصله بی اثر است. یعنی ترغیب ممکن است از طریق کلام و القا فکر و انگیزه صورت گیرد و یا با وعده و وعید، یا انگیزش های مالی توام باشد[۱۱].
به نظر می رسد راه های عملی همچون همراهی کردن مباشر جرم تا محل وقوع جرم و در کنار مباشر ماندن تا هنگام ارتکاب جرم در صورت ترغیب مباشر به ارتکاب جرم می تواند معاونت محسوب گردد بعنوان مثال کسی که همسر خود را تا مطلب پزشک جهت سقط جنین همراهی و سپس در هنگام  سقط نیز دست همسر خود را گرفته و او را دلداری می دهد در صورت داشتن سایر شرایط به نظر می رسد تحت عنوان معاونت قابل پیگرد می باشد.
۲-۴-۱-۲ تهدید
بیم کردن، ترسانیدن، نیک ترسانیدن، بیم دادن، ترس دادگی و ترسانیدن [۱۲]
این نوع معاونت در جرم در قانون سابق مجازات عمومی ایران وجود نداشت و از مواردی است که ضمن اصلاحات سال ۱۳۵۲ در قانون پیش بینی گردیده و تصور می شود که از قوانین اروپایی ، مخصوصا از قانون جزای فرانسه اقتباس شده باشد ،زیرا در ماده ۶۰ قانون مجازات عمومی فرانسه صراحتا اشاره به معاونت از طریق تهدید شده است[۱۳].
در اصطلاح مراد از تهدید عبارت از این است که کسی از طریق ایجاد خطر برای جان یا مال یا آبروی دیگری او را وادار به ارتکاب جرم کند[۱۴].
تهدید از نظر حقوقی عبارت است از مجموعه اقدامات کتبی و یا شفاهی که شخص به عمل                می آورد تا دیگری را بر خلاف میل باطنی خود وادار به ارتکاب عمل مجرمانه بنماید، به نحوی که اگر از ارتکاب این اعمال امتناع ورزد، احتمال خطر جانی یا مالی یا شرفی یا افشا اسرار یا نسبت دادن اموری که موجب هتک شرف می شود، برای شخص تهدید شده، زیاد باشد و این خطر به حدی باشد که با توجه به وضعیت وی از جمله وضعیت نسبی و شخصی تهدید شده قادر به مقابله با آن نباشد[۱۵].
تهدید امری است نسبی و بستگی به اوضاع و احوال تهدید شونده و تهدید کننده و سن و جنس وضعیت روحی و روانی موقعیت اجتماعی طرفین دارد. لیکن در مجموع تهدید باید به صورتی باشد که عرفاً تهدید تلقی شود و به نظر می رسد تشخیص این هم در هر مورد خاص با توجه به همین اوضاع و احوال از سوی دادگاه صورت پذیرد.باید توجه داشت که اکراه در قالب تهدید از موارد رفع مسولیت کیفری و معافیت از مجازات است[۱۶].
۳-۴-۱-۲ تطمیع
طمع افکندن، امیدوار کردن و آرزومند گردانیدن، به طمع آوردن کسی را[۱۷]
تطمیع به معنی به طمع انداختن و برانگیختن حس نفع طلبی دیگری است و در اصطلاح عبارت از
 
وعده و وعید و دادن وجه یا امتیازی است که شخص را به ارتکاب جرم مصمم می کند[۱۸].
تطمیع نوعی ترغیب است با این تفاوت که در اینجا آنچه مرتکب را به ارتکاب جرم راغب می سازد منحصراً جنبه مالی دارد بر عکس ترغیب که هم جنبه مالی هم غیر مالی دارد[۱۹].
بنابراین می توان گفت در تطمیع انگیزه ارتکاب جرم همواره مادی و مالی می باشد لیکن مهم نیست که معاون قبل از ارتکاب جرم وعده خود را عملی نماید یا پس از ارتکاب جرم به وعده خود عمل نماید لیکن پرداخت وجه یا تعهد پرداخت وجه حتماً باید قبل از وقوع جرم و در راستای ارتکاب جرم صورت گرفته باشد و چنانچه بعد از وقوع جرم وجهی پرداخت یا تعهد به پرداخت وجه شود این امر معاونت در جرم نمی باشد.
بعنوان مثال چنانچه فردی ارتکاب جرمی را از مباشر بخواهد و در اثر آن مبلغی وجه نقد به وی پرداخت نماید یا خودرو یا آپارتمانی به وی تحویل دهد و مباشر در اثر این عمل دست به عملیات مجرمانه بزند نامبرده به عنوان معاون جرم (از طریق تطمیع مباشر) تحت پیگرد قرار خواهد گرفت.


حل و فصل اختلافات موضوعات تجاری ، بهداشتی
در تعاملاتی که بین چند دولت یا سازمان یا اشخاص حقیقی و حقوقی ایجاد می شود ممکن است راجع به موضوعاتی اختلافاتی ایجاد شود که لازمه ی بقای تعاملات رفع اینگونه اختلافات است . قاعدتا در عرصه تعاملات تجاری ، بهداشتی هم اینگونه اختلافات ایجاد شده و در آینده هم ایجاد خواهند شد که این امر لازمه ی وجود مرجعی برای حل اینگونه اختلافات را نشان می دهد. در این راستا تلاش می کنیم نحوه حل و فصل اینگونه اختلافات را در این فصل مورد بررسی قرار دهیم.

بخش اول: مرجع صالح رسیدگی به اختلافات تجاری بهداشتی
در  ابتدای بحث باید بیان شود که برای حل اختلافات موضوعات تجاری ، بهداشتی قواعد حل و فصل سازمان تجارت جهانی حکم فرماست زیرا  سازمان تجارت جهانی تنها سازمانی است که می تواند قوانین خاص خود را اعمال کند. نظام حل و فصل اختلافات سازمان تجارت جهانی زمانی استفاده می شود که کشورهای مختلف  تفاسیر  متفاوتی از مفاد توافقنامه های  سازمان تجارت جهانی داشته باشند.

حال ممکن است این سوال ایجاد شود که چرا این اختلافات در سازمان بهداشت جهانی و یا هیاتی مشترک مابین دو سازمان بررسی نمی شود؟ در جواب باید گفت که سازمان بهداشت جهانی هیچگونه رکن حل و فصل اختلافاتی را پیش بینی نکرده است و در ماده ۹ اساسنامه سازمان بهداشت جهانی تنها از سه رکن نام برده که هیچکدام صلاحیت حل و فصل اختلافات را ندارند. این امر احتمالا به این دلیل بوده است که در موضوعاتی صرفا بهداشتی کمتر اختلاف ایجاد می شود. این در حالی است که در اختلافات تجاری، بهداشتی مناقشات بر سر این موضوع است که تجارت بخاطر  استانداردهای بهداشتی محدود شده است و مشکل اصلی به دلیل محدودیت تجاری است. بنابراین سازمانی باید به این اختلافات رسیدگی کند که موضوعات تجاری در صلاحیت آن است. عملا هم همین گونه است و کشورها بر سر میزان محدودیت تجارت و سطح استانداردها دچار اختلاف می شوند و رکن حل و فصل اختلافات سازمان تجارت جهانی  وجود و یا میزان محدودیت تجاری بر اساس خطر تهدید کننده را مورد بررسی قرار می دهد.
اما در مورد هیات مشترک مابین دو سازمان، هرچند که تا به حال چنین هیاتی برای حل و فصل اختلافات ایجاد نشده اما به نظر می رسد ایجاد چنین هیئت ها و شوراهایی موجب تعامل بیشتر دو سازمان و همچنین حل و فصل تخصصی تر این اختلافات شود اما سوال اساسی این است در صورت وجود چنین هیاتی ،قدرت اام آور تصمیمات آن ناشی از چه چیز خواهد بود و آیا عملا تصمیمات آنها قدرت اام اعضا به اجرای احکام را دارد یا خیر؟ به نظر می رسد اگر برتشکیل چنین هیئت هایی توافق شود ابتدا باید ضمانت اجراهایی برای تصمیمات آنها ایجاد کرد تا عملا این هیئت قدرت اجرای تصمیمات خود را داشته باشند تا به وجود آمدنش منطقی باشد. با این حال تاکنون چنین هیئتی متشکل از دو سازمان تشکیل نشده است.
با این توضیحات مشخص می شود که در صورت اختلاف کشورها در مورد موضوعات تجاری بهداشتی، کشورها می توانند موضوعات خود را به هیات حل و فصل اختلافات سازمان تجارت جهانی ارجاع دهند. بنابراین برای درک نحوه ی حل و فصل اختلافات تجاری بهداشتی، باید  روند حل و فصل اختلافات در سازمان تجارت جهانی را بررسی کنیم.
سیستم حل اختلاف سازمان جهانی تجارت بر اساس قوانین، مقررات و رویه تحت موافقت نامه عمومی تعرفه و تجارت(گات ۱۹۴۷) توسعه یافته است. اما یکی از عمیق ترین تغییراتی که متعاقب انتقال از گات به سازمان تجارت جهانی در سال  ۱۹۹۵ به وقوع پیوست توافق برای اجرای نوعی فرایند حل و فصل اختلافات بود که سریعتر از قبل بوده و بصورت خودکار و با مواعد مشخص انجام می شد. و این تغییر یکی از بزرگترین مشکلات گات که عدم وجود نهادی برای حل و فصل اختلافات مابین اعضا را برطرف می کرد.
در نهایت می توان گفت نظام حل و فصل اختلافات در سازمان تجارت جهانی وقتی وارد عمل می شود که دولتهای عضو ،اختلافات تجاری خود را که عمدتا در مورد تفسیر های متفاوت از مواد موافقتنامه های سازمان تجارت جهانی است را به آن نهاد ارجاع می دهند. که این روند حل و فصل اختلافات در سازمان تحت حکومت اصولی نظیر عادلانه بودن دادرسی، سریع و موثر بودن، مورد قبول دو طرف بودن است که باید رعایت شوند. لازم است بیان شود که تنها دولت ها و مناطق های اقتصادی جداگانه که عضو سازمان تجارت جهانی هستند می توانند به طور مستقیم در حل و فصل اختلافات به عنوان طرفین دعوا یا به عنوان اشخاص ثالث شرکت می کنند.
 
بخش دوم: مراحل حل و فصل اختلافات در سازمان تجارت جهانی
گفتار اول: مذاکرات
اگر اختلافی بین دولتها در مورد موضوعات تجاری بهداشتی ایجاد شود اولین اقدام برای رفع اختلافات بر اساس ماده ۴ موافقتنامه  حل و فصل اختلافات سازمان تجارت جهانی این است که طرفین اقدام به مذاکره با یکدیگر برای رفع اختلاف کنند. در حین مذاکرات یا حتی بعد از شکست در مذاکرات ، طرفین می توانند از دبیرکل تقاضا کنند به عنوان میانجیگر وارد عمل شود تا اختلافات طرفین را حل و فصل کند. در ابتدا کشور متقاضی در خواست مذاکره خود را به طرف دیگر ارسال می کند و طرف دیگر یا باید ظرف ۱۰ روز از زمان دریافت ، به درخواست پاسخ دهد یا  ظرف ۳۰ روز با حسن نیت مذاکرات را شروع کند و اگر این کار را نکند طرف مقابل بدون مذاکره می تواند موضوع را به هیات رسیدگی ارجاع دهد. حال اگر طرف دیگر وارد مذاکرات شود ، طول دوره زمانی برای مذاکره دولتها ۶۰ روز است ولازم است که طرفین در این ۶۰ روز مذاکره کنند تا به توافق برسند و اگر بعد از این مدت به توافق نرسند، موضوع را به هیات رسیدگی بدوی ارجاع می دهند. البته لازم به ذکر است در صورتی که طرفین در طول ۶۰ روز مذاکره ،مشترکا معتقد به شکست مذاکرات باشند طرف شاکی قبل از اتمام زمان مذکور می تواند موضوع را به هیات رسیدگی ارجاع دهد.
یک استثنا بسیار مهم دیگر هم وجود دارد که در مورد موضوعات تجاری بهداشتی بسیار می توان از آن استفاده کرد و آن این است که در مواقع اضطراری مثلا کالای فاسد شدنی و … طرف مقابل باید ظرف ۱۰ روز از دریافت درخواست مذاکره وارد مذاکره شود و ظرف ۲۰ روز مذاکره به توافق برسند که در غیر اینصورت طرف درخواست دهنده می تواند موضوع را به هیات رسیدگی بدوی ارجاع دهد.
گفتار دوم: هیات رسیدگی بدوی:
زمانی که مذاکرات بین طرفین نتیجه نداد کشور مدعی می تواند تقاضای تشکیل هیات رسیدگی را بدهد و تقاضای آن باید به صورت کتبی باشد در آن باید بیان شود که مذاکرات انجام شده واقدامات خاص در مورد اختلاف و همینطور خلاصه ای از مبنای قانونی شکایت به روشنی ارئه شود.
حال که کشور مدعی تقاضای تشکیل هیات رسیدگی را داده است کشور خوانده دعوا تنها برای یکبار می تواند مانع ایجاد هیات رسیدگی شود اما اگر نهاد حل و فصل اختلافات برای دومین بار تشکیل جلسه دهد دیگر نمیتواند مانع تشکیل هیات رسیدگی شود مگر اینکه بین اعضای نهاد حل و فصل اختلافات اجماع بر سر عدم تشکیل هیات رسیدگی وجود داشته باشد.
هیات رسیدگی شبیه دادگاه های داوری هستند زیرا ترکیب اعضای هیات رسیدگی توسط طرفین اختلاف به وسیله تفاهم نامه تعیین می شود و تنها در صورتی که طرفین ظرف ۲۰ روز از ایجاد هیات رسیدگی در مورد اعضا به توافق نرسند دبیر کل سازمان  با م با رئیس نهاد حل و فصل اختلاف و رئیس  شورا و دادگاه مربوطه نفرات هیات رسیدگی  را مشخص می کند. اعضای هیات های رسیدگی معمولا مرکب از سه نفر متخصص است که مدارک و شواهد را بررسی می کنند مگر آنکه ظرف ۱۰ روز از تشکیل هیات رسیدگی طرفین توافق کنند اعضای هیات ۵ نفره باشد. نکته ی مهم دیگر در تعیین اعضای هیات رسیدگی این است که اعضای هیات نباید اتباع دولتهای طرف اختلاف باشند مگر طرفین برخلاف این امر توافق کنند.
الف : افراد صالح برای عضویت در هیات رسیدگی
لازم است بیان شود که افراد با ویژگی ها و تجربیات خاص می توانند عضو هیات رسیدگی شوند و در این راستا بند ۱ و ۲ ماده ۸ توافقنامه حل و فصل اختلافات سازمان تجارت جهانی تعیین کرده که چه افرادی و با چه ویژگی هایی می توانند به عنوان اعضای هیئت رسیدگی انتخاب شوند.
– بر اساس بند ۱ ماده ۸ ، هیات رسیدگی باید از افراد واجد شرایط دولتی و  یا غیر دولتی، از جمله افرادی که به یک هیات رسیدگی خدمت کرده اند و یا دعوایی را نزد آن مطرح کرده اند، تشکیل شود.
-اشخاصی که به عنوان نماینده یک عضو و یا یک طرف متعاهد به گات ۱۹۴۷ و یا به عنوان نماینده شورا یا کمیته هر یک از موافقتنامه های تحت پوشش  و یا در موافقتنامه هایی که در آینده منعقد خواهد شد و یا افرادی که در دبیرخانه خدمت کرده اند.
-همینطور اشخاصی که حقوق یا ت تجارت بین الملل را آموزش داده اند و یا به عنوان یک مقام ارشد تجاری یک عضو خدمت کرده اند.
و براساس بند ۲ ماده ۸  اشخاصی می توانند در این هیات ها عضو شوند که به استقلال آنها از اعضا اطمینان وجود داشته باشد و یک پس زمینه به اندازه کافی متنوع و همینطور طیف گسترده ای از تجربه را داشته باشند.
در همین راستا دبیرخانه برای کمک به طرفین برای انتخاب اعضای هیات رسیدگی، فهرستی در مورد افراد دولتی و غیر دولتی که واجد شرایط برای انتخاب شدن هستند را ارائه می کند.
حال که ویژگی های هیات رسیدگی و خصوصیات لازم برای عضو شدن در این هیات ها بیان شد، باید روند حل و فصل اختلافات در این هیات رسیدگی بدوی هم مورد بررسی قرار گیرد.
ب: روند حل و فصل اختلافات در هیات رسیدگی بدوی
۱-قبل از جلسه اول : هر طرف دعوی باید پرونده خود را به صورت کتبی به هیات رسیدگی ارائه دهد.
۲-جلسه اول:  این جلسه با حضور کشور مدعی و کشور دفاع کننده و هر کشور دیگری که منفعتی در دعوا دارد، تشکیل می شود.
۳-دفاع متقابل: کشورهای حاضر در هیات رسیدگی دفاع های متقابل خود را به صورت کتبی در جلسه دوم هیات ارائه می کنند و به صورت شفاهی به بحث می پردازند.
۴-کارشناسان: اگر یک طرف دعوا مسایل علمی و فنی را پیش بکشد هیات رسیدگی ممکن است با یک کارشناس م کند یا گروهی ازکارشناسان برای تهیه گزارش کارشناسی تعیین کند.
۵- پیش نویس ابتدایی: هیات رسیدگی توصیفات واقعی و استدلالی خود را برای طرفین ارسال می کنند و طرفین دو هفته فرصت دارند تا نظرات خود در صورت اختلاف نظر بیان کنند. لازم به ذکر است این پیش نویس شامل نتیجه پرونده نمی شود.
۶-گزارش موقت: هیات  یک گزارش موقت که حاوی یافته ها و نتایج پرونده است ، به طرفین  ارسال می کند و به آنها یک هفته فرصت می دهد تا آن را بررسی کنند.
۷- دوره بازنگری: دوره بازنگری نباید از دو هفته کند. در این مدت هیات رسیدگی ممکن است جلسات اضافی با طرفین برگزار کند.
۸- گزارش نهایی: در این مرحله گزارش نهایی به طرفین ارسال می شود و سه هفته بعد، گزارش بین همه اعضای سازمان تجارت جهانی توزیع می شود.اگر هیات رسیدگی تصمیم بگیرد که معیارهای تجاری باعث نقض توافقنامه های سازمان تجارت جهانی و تعهدات طرفین می شود، می تواند پیشنهاد دهد چگونه آن معیارها را براساس موافقتنامه های سازمان تجارت جهانی اعمال شود.
۹-تبدیل شدن گزارش به حکم : گزارش ظرف مدت ۶۰ روز در نهاد حل و فصل اختلاف تبدیل به حکم  یا پیشنهاد می شود. مگر اینکه اجماع آن را رد کند. هر دو طرف می توانند  از این گزارش درخواست تجدید نظرکنند.
در پایان این بحث باید یادآور شویم که هیات رسیدگی  ۶ ماه پس از تشکیل هیات باید گزارش خود را به طرفین ارائه دهد مگر در موارد استثنا مانند کالاهای فاسد شدنی که هیات رسیدگی تلاش می کند حداکثر ظرف ۳ ماه گزارش خود را ارائه دهد.همانطور که در قبل گفته شد این استثنائات برای کوتاه شدن مدت رسیدگی کاملا با موضوعات تجاری بهداشتی در ارتباط است و کمک می کند این موضوعاتی که علاوه بر ایجاد اختلاف در تجارت، مشکلاتی را برای بهداشت و سلامت ایجاد می کند سریعتر حل و فصل شود و کم ترین آسیب به هر دو آنها وارد شود.
گفتار سوم: رکن استیناف
رکن استیناف یک رکن دائمی در سازمان تجارت جهانی است که توسط رکن حل و فصل اختلافات ایجاد می شود و وجود همین رکن تجدیدنظر خواهی وجه تمایز مابین گات و سازمان تجارت جهانی است . این رکن در سال ۱۹۹۵ بر اساس بند ۱ ماده ۱۷ موافقتنامه حل و فصل اختلافات ایجاد شد و مقر آن در ژنو سوئیس قرار دارد. رکن استیناف مرکب از هفت نفر است که سه تن از آنان در همه ی موضوعات مطرح شده حضور دارند. لازم است گفته شود قرار گرفتن افراد در این رکن به عنوان یکی از هفت نفر ، نوبتی است و نحوه نوبت بندی بر اساس رویه کاری رکن حل و فصل اختلافات تعیین می شود.
اعضای رکن استیناف باید افرادی باشند که صلاحیتهای آنها تایید شده باشد و دارای مهارتهای لازم در زمینه حقوق ، تجارت بین الملل  و آگاهی لازم نسبت به موضوعات موافقتنامه های تحت پوشش سازمان تجارت جهانی را داشته باشند و هیچگونه وابستگی به دولتی نداشته باشند و در همه زمانها در دسترس رکن استیناف باشند و همینطور این افراد باید فعالیتهای مرتبط با سازمان تجارت جهانی و فعالیتهای حل و فصل اختلافات را پیگیری کنند.در ضمن این افراد نباید در اختلافاتی که چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیر مستقیم در تعارض با منافع آنهاست شرکت کنند.
رکن حل و فصل اختلافات  اشخاصی که صلاحیت قرار گرفتن در رکن استیناف را دارند برای یک دوره چهار ساله منصوب می کند و این افراد برای یک دوره دیگر می توانند منصوب شوند البته دوره خدمت سه نفر از اعضایی که در همه موضوعات ارجاع داده شده به رکن استیناف حضور دارند، دو ساله است و لازم است گفته شود که این افراد از طریق قرعه کشی تعیین می شوند.
همانطور که قبلا گفته شد اگر دو طرف اختلاف روند رسیدن به توافق را طی کنند بدین معنا که ابتدا برای حل اختلاف مذاکره کنند و اگر مشکل حل نشد موضوع را به هیات رسیدگی ارجاع دهند و آن هیات گزارشی صادر کند که یکی از طرفین و یا دو طرف اختلاف مخالف آن باشند، می توانند نسبت به آن گزارش در خواست تجدید نظر خواهی کنند اما باید توجه کرد که رکن استیناف فقط به نکات قانونی تصمیمات هیات رسیدگی توجه می کند و  عموما رکن تجدید نظر مجاز به بررسی مجدد حقایق موضوع یا بررسی شواهد و مدارکی که  توسط هیات رسیدگی بدوی بررسی شده، نیست.
بعد از بررسی مجدد، این رکن می تواند نتایج حقوقی گزارش های هیات رسیدگی را نقض، اصلاح یا از آن حمایت کند. زمانی که رکن استیناف گزارش را ارائه کرد باید به تصویب رکن حل و فصل اختلاف برسد و طرفهای اختلاف باید بدون قید و شرط آن را قبول کنند مگر آنکه رکن حل و فصل اختلاف ظرف ۳۰ روز پس از توزیع گزارش بین اعضا اجماعا تصمیم به عدم تصویب گزارش رکن استیناف بگیرند.
در نهایت باید بیان شود که طرفین اختلاف  می توانند در هر یک از مراحل ذکر شده اختلافات خود را حل و فصل کنند. در غیر اینصورت مدت زمان برای رفع اختلاف توسط رکن حل و فصل اختلافات بدین نحو است؛
-۶۰ روز مذاکرات طرفین به طول می انجامد(در موارد اضطراری مانند بهداشت عمومی و کالاهای فاسد شدنی ۲۰ روز است)
-۴۵ روز تشکیل هیات رسیدگی و تعیین اعضای آن طول می کشد
-۶ ماه طول می کشد تا گزارش نهایی صادر شود(درموارد اضطراری مانند بهداشت عمومی و کالاهای فاسد شدنی این مدت حداکثر ۳ ماه است)
– ۳ هفته طول می کشد تا گزارش به اعضای سازمان تجارت جهانی ارائه شود
– اگر درخواست تجدید نظر به گزارش هیات رسیدگی بدوی نشود رکن حل و فصل اختلاف ظرف ۶۰ روز گزارش را تصویب می کند
-اگر در خواست تجدید نظر شود ۶۰ تا ۹۰ روز طول می کشد تا رکن استیناف گزارش خودش را ارائه کند
– ظرف ۳۰ روز هم رکن حل و فصل اختلاف گزارش رکن استیناف را تصویب می کند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مراحل حل و فصل اختلافات مواعد
مذاکرات طرفین  ۶۰ روز
مذاکرات طرفین در مواقع اضطراری ۲۰  روز
تشکیل هیات رسیدگی و اعضای آن ۴۵ روز
صدور گزارش نهایی ۶ ماه
صدور گزارش نهایی در مواقع اضطراری ۳ ماه
ارائه گزارش به اعضای سازمان تجارت جهانی ۳ هفته
تصویب گزارش در صورت عدم درخواست تجدیدنظر ۶۰ روز
ارئه گزارش رکن استیناف در صورت درخواست تجدیدنظر ۶۰ روز
تصویب گزارش رکن استیناف ۳۰ روز

 
همانطور که بیان شد در حالت عادی رفع اختلاف طرفین حداقل  ۹ ماه و اگر نسبت به گزارش هیات رسیدگی بدوی درخواست تجدیدنظرخواهی شود حداقل۱۲ ماه طول می کشد البته این کمترین موعد ممکن است و قاعدتا بیشتر طول می کشد. لازم به ذکر است همانطور که گفته شد در مواقع اضطراری این مواعد کاهش پیدا می کند.
 
بخش سوم: نمونه ای از اختلافات در موضوعات تجاری بهداشتی
یکی از نمونه هایی که در عرصه بین المللی در زمینه تجاری بهداشتی به وجود آمده و در مورد آن بحث شده، پرونده داروهای ژنریک در کاناداست. موضوع این پرونده عبارت بود از مقرراتی که در کانادا تصویب شده بود و در آن به تمام شرکتها اجازه می داد از شش ماه قبل از پایان حمایت از حق اختراع هر یک از محصولات دارویی ، برای بازاریابی آن محصولات جهت فروش  اقدام کنند و همچنین محصولات خود را از شش ماه قبل از انقضای دوره، برای فروش در آینده انبار کنند. که این امر مورد اعتراض اتحادیه اروپا قرار گرفت و این اتحادیه معتقد بود این مقرره ناقض بند ۱ ماده ۲۸ تریپس  است. در مقابل کانادا استدلال می کرد که باتوجه تفسیر ماده۳۰ تریپس و اشاره به مجوز این مقرره به اعضا برای اعمال استثنائات محدود در این زمینه به شرط رعایت شرایط مقرر در این ماده، اجازه چنین کاری داشته زیرا آنها معتقد بودند تمام شروط ماده ۳۰ تریپس را رعایت کرده اند. در نهایت هیات رسیدگی بدوی سازمان تجارت جهانی ضمن تایید دیدگاه اتحادیه ی اروپا تاکید کرد حق انحصاری فروش به مشتریان نهایی تنها یکی از حقوق مورد حمایت حق اختراع است و در نتیجه استثنای انبار کردن محصولات را ناقض بند ۱ ماده ۲۸ تریپس دانست. اما هیات رسیدگی بدوی  به اختلافات استثنا مجوز  بازاریابی محصولات را ناقض بند ۱


گفتار اول- خشونتهای جنسی ۸۵
گفتار دوم- دیگر شیوه های خشونت ۹۰
مبحث سوم- جرایم مرتبط با وضعیت خانوادگی و اجتماعی کودک ۱۰۰
گفتار اول- حمایت از وضعیت خانوادگی کودک ۱۰۰
گفتار دوم- حمایت از وضعیت اجتماعی کودک ۱۰۵
فصل سوم- جلوه های مسئولیت کیفری اطفال و پاسخ های فرا روی آن. ۱۲۱
مبحث اول:مسئولیت کیفری اطفال در حقوق کیفری ایران. ۱۲۱
گفتار اول:ارکان مسئولیت کیفری اطفال در پرتو قانون مجازات اسلامی ۱۳۱
الف:سن ۹تا۱۲سال. ۱۳۱
ب:سن ۱۲تا۱۵سال. ۱۳۲
ج:گروه سن ۱۵تا ۱۸. ۱۳۳
گفتار دوم-واکنش‌های اتخاذی در قبالِ اطفال و نوجوانانِ معارضِ قانون در مراحل مختلف سنِّی ۱۳۸
بند اول- گونه‌‌های واکنش‌های مبتنی بر اقداماتِ تأمینی و تربیتی و ترمیمی ۱۵۴
بند دوم-گونه‌های واکنش‌های مبتنی بر سزادهی و مجازات ۱۶۱
گفتار سوم-سن مسئولیت کیفری در قوانین موضوعه. ۱۶۳
بند اول :در قوانین موضوعه. ۱۶۳
بند دوم : در اصول و منابع فقهی ۱۶۵
گفتار چهارم- پذیرشِ سنِّ مسئولیّت کیفریِ تدریجی و تعدیلِ نظام پاسخ‌دهی در قبالِ بزهکاری اطفال و نوجوانان در قانون مجازات اسلامی کیفری ۱۶۶
مبحث دوم:مسئولیت کیفری در حقوق کیفری فرانسه. ۱۷۳
گفتاراول:آثار مسئولیت کیفری اطفال در فرانسه. ۱۷۳
گفتار دوم:شناسایی ومسئولیت کیفری اطفال. ۱۷۵
گفتارسوم-واکنش‌های اتخاذی در قبالِ اطفال و نوجوانانِ معارضِ قانون در مراحل مختلف سنِّی ۱۸۰
نتیجه گیری و پیشنهادات ۱۸۰
فهرست منابع. ۱۹۰
الف – منابع فارسی ۱۹۰
۱- کتاب‌ها ۱۹۰
۲- مقالات ۱۹۱
۳ – پایان‌نامه‌ها ۱۹۴
ب – منابع لاتین ۱۹۴
Abstract: 195
 

 

چکیده

 

تاریخ پیدایش انسان نشان می دهد که این موجود خاکی و با استعداد ، از بدو خلقت ، در معرض لغزش و انحراف و جنایت قرار داشته است . تعیین کیفرهای الهی و بشری نیز در جهت پیشگیری از این گونه لغزش هاست .داستان لغزش اولین انسان ( آدم علیه السلام ) و همسرش در تناول میوه ممنوعه و مجازات آنها و داستان ارتکاب اولین جنایت بشری ، قتل هابیل توسط قابیل .اما در این زمینه ، جامعه بشری همیشه شاهد افراط و تفریط هایی بوده است . به طوری که اصول حاکم بر جرائم و مجازات ها که امروزه به عنوان اصول بدیهی و غیرقابل انکار پذیرفته شده ، درجوامع مختلف رعایت نمی شود چنان که جامعه بشری ، شاهد مجازات کودکان و مجانین بوده است . قوانین کیفری اطفال در ایران از جهات متعدد، مبهم، ناقص، نارسا، متضاد با مقررات داخلی، معارض با نیازهای روز جامعه و در تناقض با مقررات بین المللی از جمله کنوانسیون حقوق کودک است که ایران به آن ملحق شده و حسب ماده ۹ قانون مدنی مم به اجرای مفاد آن است. مهم ترین چالش های مترتب بر قوانین کیفری اطفال در کشور ما را می توان چنین دسته بندی کرد.

 

کلید واژه :مسئولیت کیفری،طفل،جرم،مجازات،حقوق فرانسه،حقوق ایران.

 

۱-بیان مساله

 

یکی از اساسی ترین مفاهیم علم حقوق به خصوص حقوق جزا مسأله مسؤولیت است، مسؤولیت پلی بین جرم و مجازات است در واقع لازمه اعمال مجازات مجرمین، وجود مسئولیت کیفری است و تا زمانی که فرد از جهت قانونی دارای مسئولیت کیفری نباشد به هیچ وجه نمی توان مجازاتی در باره وی تجویز نمود.مسئولیت در لغت به معنی ” پرسیده شده و خواسته شده ”  و غالبا به مفهوم” تکلیف و وظیفه و انچه که انسان عهده دار و مسئول آن باشد” استبه طور کلی باید گفت اام شخص به پاسخگویی در قبال تعرض به دیگران ، خواه به جهت حمایت از حقوق فردی صورت گیرد و خواه به منظور دفاع از جامعه ، تحت عنوان مسئولیت کیفری یا مسئولیت جزایی مطرح می شود.امروزه وجود حدود ششصد میلیون کودک در کشورهای جهان که بیش از ۴۰ درصد جمعیت آنها را تشکیل می دهند و وم توجه به این جمعیت عظیم ، باعث شده که موضوع اطفال و مسئولیت کیفری انها در این تحقیق مدنظر قرار گیرد و مطالب ارائه شده در این تحقیق در جهت شناخت هرچه بهتر وضعیت موجود و تحقق حقوق  اطفال و رفع کاستی های این حوزه با نگرشی به دین مبیین اسلام وتوجه ویژه شریعت به تعیین سن بلوغ و شرایط آن و همچنین با در نظر گرفتن حقوق فرانسه، علاوه بر رفع ابهامات و پاسخ به سوالات پیش رو ، موضوع مسئولیت کیفری اطفال را با رویکرد جدید و راهبردی جهت کشف روزنه های نوین قانون گذاری در مسیر تعیین ضوابط و شرایط مسئولیت کیفری اطفال گام مفیدی بردارد.

 

۲-اهمیت و ضرورت انجام تحقیق

 

سن مسئولیت کیفری از دیرباز جزو موضوعات مهم و پر چالش حقوق کیفری محسوب میشود. این از جمله چالش ها مسئله تدریجی یا دفعی بودن مسئولیت کیفری است. تحول در دیدگاه های کیفری دستاوردهای مهمی در زمینه دادرسی اطفال، نوجوانان و حقوق کیفری به دنبال داشته است. توجه به ویژگیهای شخصیتی اطفال و نوجوانان، پدید آمدن ت جنایی افتراقی، اتخاذ واکنش مناسب در قبال جرایم آنها با هدف تربیت، بازاجتماعی و مسئولیت پذیر کردن از جمله مهمترین دستاوردها بوده که شامل اصول و حقوق متعدد شکلی و ماهوی است. یکی از اصول مشترک بین المللی، تعیین حداقل سن مسـئولیت کیفری  برای نوجـوانان است. این امر در اسناد بین المللی و نظامهای حقوقی مختلف مورد تأکید قرار گرفته و کشورهای مختلف به تناسب محیط اجتماعی و شاخص های مختلف رشد، سنین متفاوتی را به عنوان حداقل سن مسئولیت کیفری تعیین نموده اند. اکثر قریب به اتفاق کشورها در کنار تعیین حداقل سن مسئولیت کیفری، سن مسئولیت مطلق کیفری یا سن بلـوغ کیفری افراد را نیز تعیین و برای محدوده زمانی بین این دو سن واکنـش های اجتمـاعی متـفاوتی در قبال اطفال و نوجوانان معارض قانون درنظر گرفته‌اند. این واکنش ها نسبت به مسئولیت و مجازات بزرگسالان جنبه تخفیف یافته و به اعتبار میزان رشد و تکامل کودک جنبه تدریجی  و تکاملی دارد.
 

 

برای دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت  fumi.ir  مراجعه نمایید.

۳-اهداف تحقیق

 

۱٫بررسی و تبیین سن مسئولیت کیفری اطفال در حقوق موضوعه ایران وحقوق فرانسه .
۲٫تعیین سن ورود افراد به سیستم کیفری در حقوق موضوعه وحقوق فرانسه .

 

 

  1. بررسی مفاهیم و تعاریف مربوط به مسئولیت اطفال در حقوق موضوعه وحقوق فرانسه .
  2. ضرورت ارتقاء و یا کاهش سن مسئولیت کیفری اطفال در حد معقول و متناسب با وضعیت کودکان از منظر حقوق موضوعه و حقوق فرانسه .

 

 

۴-سوالات تحقیق

 

 

 

 

 

 

  • مبنای مسولیت کیفری تدریجی اطفال در حقوق کیفری ایران و فرانسه چیست ؟
  • آیا در حقوق کیفری ایران و فرانسه می توان مبنا یا مبانی مشترکی برای مسولیت کیفری تدریجی اطفال یافت ؟
  • آیامعیار سن بلوغ اطفال می تواند معیار مناسبی برای تعیین اهلیت کیفری اطفال می باشد؟
  • آیا قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲ در زمینه مسئولیت کیفری کودکان نوآوری داشته است؟

 

۵-فرضیات تحقیق

 

۱-  به نظر می رسد رسیدن به بلوغ مبنای مسولیت کیفری تدریجی اطفال در حقوق کیفری ایران  و فرانسه می باشد.
۲-  به نظر می رسد در حقوق کیفری ایران و فرانسه می توان مبنا یا مبانی مشترکی برای مسولیت کیفری تدریجی اطفال یافت .
۳-  به نظر می رسد عیار سن بلوغ اطفال می تواند معیار مناسبی برای تعیین اهلیت کیفری اطفال می باشد.
۴-  بلی، به نظر می رسد قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲ در زمینه مسئولیت کیفری کودکان نوآوری داشته است.

 

۶-پیشینه تحقیق

 

۱-دکتر علی نجفی توانا حقوقدان و استاد دانشگاه که در زمینه سن مسئولیت کیفری اطفال مطالعات گسترده ای دارند معتقدند مسئولیت کیفری اطفال باید در تمام دنیا تقریباً از لحاظ سنی به ویژه سن مسئولیت مطلق کیفری یک حد مشخص و مشابه داشته باشد. ایشان یکی از نکات مثبت قانون جدید را ، مبنای جدید برای تعیین سن مسئولیت کیفری ، برای مجازات قصاص و حد می دانند. در ماده ۹۰ قانون جدید مجازات اسلامی مبنای جدیدی برای محاسبه سن مسئولیت کیفری لحاظ شده است. در تبصره این ماده آمده است که با بهره گرفتن از نظر کارشناس نسبت به تشخیص سن مسئولیت کیفری اقدام شود در این قانون دیگر سن مسئولیت کیفری مطلق نیست.


۲-۱-مقدمه. ۹

 

۲-۲-آموزش از راه دور ۹

 

۲-۳-سیر تکامل آموزش از راه دور ۹

 

۲-۴-مفهوم یادگیری الکترونیکی ۱۱

 

۲-۵ تعاریف یادگیری الکترونیکی ۱۱

 

۲-۶-مزایای یادگیری الکترونیکی ۱۳

 

۲-۷-چالش های یادگیری الکترونیکی در ایران ۱۶

 

۲-۸- مدلهای آموزش الکترونیکی ۱۸

 

۲-۸-۱-آموزش همزمان یا کلاسهای آنلاین ۱۸

 

۲-۸-۲-آموزش غیر همزمان یا کلاسهای آفلاین ۱۸

 

۲-۸-۳-آموزش بر پایه کامپیوتر(CBT)

 

۲-۸-۴آموزش بر پایه اینترنت (IBT) 19

 

۲-۸-۵آموزش بر پایه وب ( WBT) 19

 

۲-۹-سیستم های یادگیری الکترونیکی ۱۹

 

۲-۹-۱ سیتم مدیریت یادگیری ۱۹

 

۲-۹-۲ سیتم مدیریت محتوای آموزشی   (LCMS) 20

 

۲-۱۰-مروری بر تحقیقات پیشین: ۲۰

 

۲-۱۰-۱فاکتورهای حیاتی موفقیت یادگیری الکترونیکی ۲۰

 

۲-۱۰-۲-مدل های موفقیت سیستم های اطلاعاتی ۲۳

 

۲-۱۰-۳ مدل های موفقیت سیستم های یادگیری الکترونیکی ۲۵

 

۲-۱۱-جمع بندی  مولفه های سنجش موفقیت یادگیری الکترونیکی ۳۱

 

فصل سوم: روش شناسی تحقیق

 

۳-۱- مقدمه : ۳۵

 

۳-۲- مدل تحلیلی پژوهش…. ۳۵

 

۳-۳-روش تحقیق : ۴۱

 

۳-۴- ابزار جمع آوری داده ها: ۴۱

 

۳-۵ جامعه آماری و روش نمونه گیری ۴۲

 

۳-۶ روائی پرسش نامه : ۴۲

 

۳-۷-پایائی پرسشنامه: ۴۳

 

۳-۸- روش تجزیه و تحلیل ۴۳

 

۳-۹روشهای تصمیم گیری چند معیاره MCDM… ۴۴

 

۳-۹-۱روشAHP. 45

 

۳-۹-۲روشANP. 45

 

۳-۹-۳گام های فرایند ANP. 45

 

۳-۹-۴منطق فازی ۴۹

 

۳-۹-۵مجموعه های فازی ۴۹

 

۳-۹-۶اعداد فازی مثلثی ۵۰

 

۳-۹-۷فرایند تحلیل شبکه فازی ۵۰

 

فصل چهارم:تجزیه و تحلیل داده ها

 

۴-۱-مقدمه. ۵۴

 

۴-۲- آمار توصیفی ۵۵

 

۴-۲-۱جنسیت: ۵۷

 

۴-۲-۲ –سطح تحصیلات ۵۵

 

۴-۲-۳- میزان تجربه در حوزه یادگیری الکترونیکی ۵۵

 

۴-۲-۴- توزیع فراوانی پاسخ دهنده گان به تفکیک استاد و دانشجو. ۵۶

 

۴-۲-۵ توزیع فراوانی سنی پاسخ دهندگان ۵۶

 

۴-۳- آمار تحلیلی ۵۷

 

۴-۳-۱ – تجزیه و تحلیل داده های پرسشنامه شناسایی عوامل موفقیت سیستم های یادگیری الکترونیکی ۵۷

 

۴-۳-۱-۱ تحلیل فرضیه های تحقیق………………………………………………………………………………………………………………۶۰

 

۴-۳-۲- تجزیه و تحلیل داده های پرسشنامه الویت بندی عوامل موثر بر موفقیت سیستم های یادگیری الکترونیکی…………………………………………………………………………………………………………………………………………………………۶۴٫

 

فصل پنجم : نتیجه گیری

 

۵-۱-مقدمه: ۸۹

 

۵-۲-بحث و نتیجه گیری ۸۹

 

۵-۳-محدودیت های تحقیق ۹۳

 

۵-۴- پیشنهادهای عمومی:…………………………………………………………………………………………………………………………………۹۳

 

۵-۶-پیشنهادهایی برای تحقیقات آینده. ۹۵

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت  jemo.ir  مراجعه نمایید.

مراجع ۹۷

 

 

 

 

 

پیوستها:

 

پیوست الف : پرسشنامه شماره۱………………………………………………………………………………………………………….۱۰۲

 

پیوست ب : پرسشنامه شماره ۲ …………………………………………………………………………………………………………۱۰۷

 

 

 

فهرست جداول

 

عنوان                                                                                                                 صفحه

 

جدول۲-۱ تحقیقات انجام شده در ارتباط با مولفه های سنجش موفقیت یادگیری الکترونیکی…………………….۳۲

 

جدول۳-۱ مولفه هاو شاخص های سنجش موفقیت سیستم یادگیری الکترونیکی دانشگاهها  ………………………۳۹

 

جدول ۳-۲مقیاس متغییر های زبانی با اعداد فازی مثلثی ۴۶

 

جدول ۴-۱ نتایج اندازه های KMO  و آزمون کرویت بارتلت و ضرایب اعتبار عامل ها ۵۷

 

جدول۴-۲ ماتریس عامل های چرخش یافته به شیوه واریماکس و  تحلیل گویه ها ۵۸

 

جدول۴- ۳بررسی پایایی پرسشنامه با استفاده از آزمون الفای کرونباخ ۵۹

 

جدول ۴-۴ آزمون ضریب همبستگی پیرسون بین عوامل و کل آزمون ۶۰

 

جدول ۴-۵بررسی میانگین و انحراف معیار سوالات پرسشنامه بر اساس نظر متخصصان ۶۰

 

جدول ۴-۶ بررسی مقایسه ای نظر متخصصان بر اساس آزمون t 61

 

جدول ۴-۷میانگین مقایسات زوجی مولفه ها نسبت به هدف (ماتریس w21) ۶۷

 

جدول ۴-۸:ماتریس W22 مولفه های سیستم یادگیری الکترونیکی ۶۸

 

جدول ۴-۹ :ماتریس Wi مولفه های سیستم یادگیری الکترونیکی ۶۹

 

جدول۴-۱۰   وزن فازی هر یک از  مولفه های موفقیت سیستم یادگیری الکترونیکی ۶۹

 

جدول ۴-۱۱میانگین مقایسات زوجی شاخص های کیفیت سیستم و زیر ساخت (ماتریس w21) ۷۱

 

جدول ۴-۱۲ :ماتریس W22 شاخص های کیفیت سیستم و زیر ساخت… ۷۱

 

جدول۴-۱۳ :ماتریس Wi شاخص های کیفیت سیستم و زیر ساخت… ۷۲

 

جدول۴-۱۴ وزن فازی هر یک از  شاخص های کیفیت سیستم و زیر ساخت… ۷۲

 

جدول۴-۱۵ میانگین مقایسات زوجی شاخص های کیفیت خدمات (ماتریس w21) ۷۴

 

جدول۴-۱۶ :ماتریس W22 شاخص های کیفیت خدمات با یکدیگر. ۷۴

 

جدول۴-۱۷  :ماتریس Wi شاخص های کیفیت خدمات… ۷۴

 

جدول۴-۱۸  وزن فازی هر یک از  شاخص های کیفیت خدمات… ۷۵

 

جدول ۴-۱۹میانگین مقایسات زوجی شاخص های کیفیت اطلاعات (ماتریس w21) ۷۷

 

جدول۴-۲۰  :ماتریس W22 شاخص های کیفیت اطلاعات… ۷۷

 

جدول۴-۲۱ :ماتریس Wi شاخص های کیفیت  اطلاعات… ۷۸

 

جدول ۴-۲۲ وزن فازی هر یک از  شاخصهای کیفیت اطلاعات… ۷۸

 

جدول ۴-۲۳میانگین مقایسات زوجی شاخص های خصوصیات دانشجو  (ماتریس w21) ۸۰

 

جدول  ۴-۲۴  :ماتریس W22 شاخص های خصوصیات دانشجو. ۸۰

 

جدول ۴-۲۵  :ماتریس Wi شاخص های خصوصیات دانشجو. ۸۱

 

جدول۴-۲۶ وزن فازی هر یک از  شاخصهای خصوصیات دانشجو. ۸۱

 

جدول۴-۲۷ میانگین مقایسات زوجی شاخص های خصوصیات استاد (ماتریس w21) ۸۳

 

جدول ۴-۲۸ماتریس W22 شاخص های خصوصیات استاد. ۸۳

 

جدول ۴-۲۹ :ماتریس Wi شاخص های خصوصیات استاد. ۸۴

 

جدول ۴-۳۰ وزن فازی هر یک از  شاخصهای خصوصیات استاد. ۸۴

 

جدول۴-۳۱ میانگین مقایسات زوجی شاخص های عوامل پشتیبانی (ماتریس w21) ۸۶

 

جدول۴-۳۲ :ماتریس W22 شاخص های عوامل پشتیبانی ۸۶

 

جدول۴-۳۳  :ماتریس Wi شاخص های عوامل پشتیبانی ۸۷

 

جدول۴-۳۴   وزن فازی هر یک از  شاخصهای عوامل پشتیبانی ۸۷

 

جدول۵-۱ : وزن هر یک از مولفه ها و شاخص های موفقیت سیستم یادگیری الکترونیکی ۹۱

 

جدول ۵-۲ مقایسه مدل تحقیق با مدل های مشابه…………………………………………………………………………………………۹۲

 

 

 

 

 

فهرست نمودارها

 

عنوان                                                                                                   صفحه

 

نمودار ۳-۲ مقیاس متغیرهای کلامی با اعداد فازی مثلثی……………………………………………………………………………….۴۷

 

نمودار۴-۱ توزیع فراوانی جنسیت پاسخ دهندگان ۵۴

 

نمودار۴-۲ توزیع فراوانی سطح تحصیلات پاسخ دهندگان ۵۵

 

نمودار ۴-۳ توزیع فراوانی میزان تجربه در حوزه یادگیری الکترونیکی پاسخ دهندگان ۵۵

 

نمودار۴-۴ توزیع فراوانی پاسخ دهندگان به تفکیک استاد و دانشجو. ۵۶

 

نمودار۴-۵رده سنی پاسخ دهندگان ۵۶

 

نمودار۴-۶نمودار سنگ ریزه به منظور نمایش تعداد عامل های پرسشنامه. ۵۹

 

 

 

فهرست شکل ها

 

عنوان                                                                                                              صفحه

 

شکل ۲-۱- عوامل حیاتی موفقیت یادگیری الکترونیکی ۲۲


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

فروشگاه اینترنتی فایل فائزون آهنگ های پیچ دی جی تورک مونولوگ وبلاگ کانال روستای گنگک روزبه جهان تام | Jahan Tam مرکز تخصصی فروش یو پی اس و باطری یو پی اس مرکز آموزش عکاسی ایران ما عاشق دلداده ء بی عنوانیم!